هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

این یادداشت نیز نخستین بار در سایت تخصصی پیشینه منتشر شد. البته خودم عنوان روایتی از وضعیت اجتماعی ایران در دوره پایانی قاجاریه را انتخاب کرده بودم. اما سایت عنوان فعلی را برای مطلب گذاشت.

...

برهه تاریخی اواخر قاجار و خصوصا دوران پس از مشروطه از جمله مقاطع تاریخی است که به لحاظ تاریخ اجتماعی و مردمی اش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. شرایط اجتماعی- روانی و نیز اقتصادی حاکم بر کشور در  اواخر دوره قاجاریه و پیش از روی کار آمدن رضاخان برای فهم کنش ها و واکنش های اجتماعی و سیاسی مردم آن دوره بسیارقابل توجه است. با توجه به منابع تاریخی چنین به نظر می رسد که این منابع به دلیل این که حوادث و شرایط پیش از مشروطه منتج به قیام مشروطه شده است برای تاریخ نگاران مهم جلوه می کرده است و آنان سعی کرده اند تا هم تاریخ اجتماعی – اقتصادی درون ایران و هم وضعیت فکری اجتماعی ایرانیان خارج از مرزها را مورد کنکاش قرار دهند. اما در مورد دوران پس از انقلاب مشروطه تا روی کار آمدن رضاخان به دلیل تشنج بالای سیاسی کشور و نیز زد و خورد های فکری- سیاسی نخبگان که تا اعدام بزرگان نیز پیش می‌رود و نیز پس از آن قیام های سیاسی در گوشه و کنار ایران مورخان را از توجه کافی به وضعیت اجتماعی مردم غافل کرده است. از سوی دیگر در دوره پهلوی نیز که با روی کار آمدن رضاخان کشور تحت استبداد او به یکنواختی سطحی می رسد و دستگاه حکومت به کارهای فرهنگی اقبال می کند جریان تاریخ نگاری روشنفکران به دلیل غفلت و یا تغافل تاریخی ای که نسبت به توده های مردم داشته اند از پرداختن به این موضوعات حذر می کنند. از این رو به نظر می رسد باید پیش از آن که نسلهای پیشین و یا فرزندان آنان که خاطرات پدران شان را هنوز در ذهن دارند از میان ما رخت بربندند، اقدام به ثبت و قید این خاطرات کرد.

کت نقره ای

چند روز پیش که کتابی آذری با عنوان «گوموشو پئنجک» (کت نقره ای) را در تبریز خریداری کردم با مطالعه آن متوجه اطلاعات جالب توجهی شدم که نویسنده کتاب از دوران پس از مشروطه به نقل از پدر خود ارائه کرده است. ایشان در این کتاب   وضعیت اسفناک ایران در آن مقطع تاریخی را که منجر به مهاجرت  اجباری برخی مردم شده بود و نیز مشاهدات خود از وضعیت مهاجران ایرانی در باکو و وضعیت معیشتی و اجتماعی آنان و نیز ذهینت حاکم بر ایرانیان آن دیار در مورد حکومت پهلوی و ایران را مطرح کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۹
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت نخستین بار در سایت تخصصی پیشینه منتشر شد و بعدها در سایر سایت‌ها به اشتراک گذاشته  شد. البته بنا به دلایلی آن زمان با نام آقای رضاصفری منتشر شد.

...

بودن و خدمت کردن در تالش بیش از حد تصور لذت بخش است.” این جمله اگرچه کوتاه ولی برای دریافت شوق موجود در افسران روس برای کار در تالش کاملا رساست.

مقدمه:

در دوره جنگ های روس و ایران، قطعا تالش با تمامی سبزی و خرمی خود و نیز در بر داشتن شهر کلیدی لنکران از موقعیت و اهمیت ویژه ای برای لشکر روس برخوردار بوده است. این اهمیت نیز موجبات استقامت و پابداری بیشتر حکومت ایران و خان محلی در برابر روس ها و نیز پافشاری و اعمال زور چشم گیرتر از طرف روس ها را فراهم می آورد. تا حدی که روس ها علاوه بر استفاده شدید از قوه قهریه به استفاده گسترده از روش های سیاسی و روانی روی آوردند تا بدانجا که خان تالش را تحت انواع فشارهای سیاسی و روانی قرار داده مجبور به ترک محل حکومت خود به مقصد ایران کردند. این سیاست را می توان از نوع فرماندهانی که از طرف روسها برای تحت نظر داشتن شرایط در تالش اعزام می داشتند نیز فهیمد، در انتخاب فرماندهان منطقه تالش نخستین اولویت با کسانی بود که علاوه بر عرصه نظامی، توانسته باشند در زمینه های سیاسی نیز خود را بروز دهند. نمونه این افراد ایلینسکی است. او که زمانی رئیس پلیس تفلیس بوده است در زمان اعزام به تالش جهت نظارت بر جریان امور در نامه ای که از مافوق خود “یزمولوف” دریافت می کند در مورد مهم ترین وظایف خود چنین می خواند: ” مقصود من از اعزام شما به سرزمین تالش، به دست گرفتن اوضاع این منطقه ، تحت نظر داشتن میرحسن خان و یافتن بهانه ای برای از میان برداشتن اوست.” او در ادامه برای اجرای این منظور راه کار عملی نیز ارائه می دهد: ” باید میر حسن خان را آزاد گذاشت تا هر از چندگاهی به ایران رفت و آمد کند و از این جهت بهانه ای برای بستن اتهام همکاری با ایران به او به دست بیاید. علاوه بر این ، ایجاد نارضایتی و اختلاف در خانواده خان هم بسیار ضروری است.”[۱]

با در نظر گرفتن این شرایط ، پژوهش در اسناد باقی مانده  از دوران محاربه روس و ایران جهت روشن ساختن سیاست های روس و عکس العمل های حکومت محلی در برابر آنها اهمیت دوچندانی می باد. از همین روست که دکتر حسین احمدی که از صاحبل نظران عرصه قفقاز شناسی  و تاریخ معاصر هستند در چند سال اخیر وجهه همت خود را بر انتشار کتب ، رسالات و گزارشات تاریخی مربوط به دوره تاریخی اوایل قرن ۱۹ و نطقه جغرافیایی قفقاز قرار داده است.

دکتر احمدی که در این اواخر کتاب تاریخ صافی را  که جزو منابع درجه اول جنگ های ایران و روس است را برای نخستین بار در ایران منتشر کرده، پس از انتشار دو کتاب “تالشان” در سال ۱۳۷۸ و “اخبارنامه” در سال ۱۳۸۳ کتاب سومی را نیز در موضوع تاریخ تالش منتشر کرده است: این کتاب با عنوان ” دو رساله و دوگزارش درباره تالش شمالی ”  منتشر شده که در مجال حاضر به معرفی مهمترین بخش های آن خواهیم پرداخت

بررسی محتوایی کتاب:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۱
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت ابتدا در سایت تخصصی پیشینه منتشر شد و پس از آن در سایت‌های دیگر منتشر شد.

...

ارزش گفته های نویسنده به دلیل مشاهده مستقیم حوادث و تحریر نامه های امیرخان سردار با بسیاری از مقامات بالا به ویژه عباس میرزا بسیار مهم و در مواردی منحصر به فرد است.

قفقاز با توجه به اهمیت ژئوپلوتیک خود که از یک سو حلقه رابط شرق و غرب و از سوی دیگر سهل ترین راهِ دسترسی به آب های گرم برای ساکنان شمالی آن و دسترسی به اروپا برای ساکنین جنوبی آن است از اهمیت دوچندانی برخوردار بوده.

با توجه به شعله ور بودن آتش جنگ و اختلاف در بسیاری از برهه های تاریخی به سادگی می توان به این نتیجه رسید که این اهمیت بیش از آن که امتیاز و خط امانی باشد درد و بلای جانی برای  اهالی آن بوده است.این جنگ افروزی ها گاه از سوی دول ذی نفع هم چون ایران-به عنوان حاکم تاریخی منطقه- ، روس ، عثمانی و حتی در مقطعی انگلستان و گاه از طرف ساکنین بومی منطقه که از تنوع قومی ، زبانی و دینی قابل توجهی برخوردار می باشد بوده است.

این تنش ها با گذشت زمان موجب مورد توجه قرار گرفتن تاریخ این منطقه شد چرا که تاریخ نگاری برای قفقاز در واقع نگاشتن تاریخی برای چندین ملت و حکومت محسوب می شود و هرکدام از آنها به نحوی از این تاریخ سهم بردار هستند. این سهیم بودن در تاریخ گاه حالت سهم خواهی نیز به خود گرفته است و موجبات تغییر و تحریف در ثبت وقایع تاریخی را فراهم آورده به طوری که با نزدیک تر شدن به زمان معاصر مکتب های تاریخ نگاری مستقلی را ایجاد کرد که نویسندگان هر مکتب ، هر بخش از تاریخ را با در نظر گرفتن منافع بالفعل و بالقوه حاکمیت و قومیت خود به رشته تحریر در می آورند.

با در نظر گرفتن چنین شرایطی اهمیت متون قدیمی که توسط نویسندگان مستقل قلمی شده دو چندان می شود. زیرا آنها بدون در نظر گرفتن قیود و صلاح دیدهای سیاست زده امروزی سعی در ارائه ماوقع و گزارش آن برای آیندگان داشته اند.-البته قیدها و منفعت طلبی های آن دوران را نیز نمی توان از نظر دور داشت.

تاریخ صافی

از همین رو در چند سال اخیر شاهد توجه و روی آوردن محققین تاریخ قفقاز به این منابع درجه اول هستیم. نخستین مساله قابل توجه در استفاده از این منابع  که به نوبه خود مزیت بزرگی برای محققین ایرانی محسوب می شود فارسی بودن آنها است، این ویژگی موجبات ارائه گزارش های تاریخی جامع تر و دقیق تری از مسایل تاریخی در مقایسه با سایر تاریخ نگاران را ممکن می سازد.

در چند هفته اخیر شاهد انتشار کتاب جدیدی با موضوع تاریخ قفقاز بودیم که در واقع تلاشی است در راستای انتشار نسخ تاریخی قدیم نوشت.

این اثر، کتاب “تاریخ صافی” نوشته میرزا یوسف قراباغی است که به اهتمام  آقای حسین احمدی منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۱
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت نخستین بار در سایت تخصصی پیشینه و بعد در سایت کتابخانه مجلس منتشر شد.

...

اگر چه تمدن اسلامی گستره جغرافیای وسیعی به پهنای غرب و قلب آفریقا تا پشت دیوارهای چین و نواحی جنوبی شبه قاره هند را تحت پوشش خود قرار داده، اما در طول تاریخ دو چهره ایرانی و عثمانی از مهمترین نمایندگان آن بوده اند.

سیمای ایرانی تمدن اسلامی جغرافیای شرقی این تمدن را در بر گرفته و سیمای عثمانی بخش مرکزی و غربی جهان اسلام را شامل شده است. این دو اگر چه تارهای یک ساز به شمار آمده اند، اما بخش بزرگی از تاریخ خود را به ناهمسازی و تعارض با یکدیگر سپری نموده‌اند. طبیعی است که این ناهمگنی ها اگر چه برای دوستان خودی بسیار دلخراش بوده، اما برای دشمنان مشترکی که همواره چهره مرموز و پشت صحنه آنها را در دوسوی قصه شاهدیم آهنگی گوش نواز بوده است. این ناهم‌آهنگی ها گاه تاجایی پیش رفته است که مردمان این دو منطقه دچار بی خبری از همدیگر شده و زمینه مساعدی برای سواستفاده های دیگران فراهم شده است.

با این همه این دو قدرت در بسیاری از فرازهای تاریخ در فضای داد و ستد با هم و تاثیرگذاری متقابل بر یکدیگر بوده اند. در این بین ادبیات هر دوی این پهنه های جغرافیایی می تواند شاهد این حقیقت تاریخی باشد. با فرا رسیدن قرن نوزدهم میلادی در حالی که حکومت های ایران و عثمانی دوره رخوت و رکود را سپری می کردند، حوزه تمدنی اروپا که رقیب و دشمن مشترک ایران و عثمانی بود، قدم در دوره قدرت و تاثیرگذاری بر رقبای قدیمی خود گذاشته بود. این در حالی بود که با گسترش فناوری هایی چون چاپخانه و تلگراف، وسعت ارتباطات افزایش یافته و طبقه جدیدی در هر دو سوی مرزها که سخنان جدیدی در ساحت های مختلف فکری داشتند ایجاد شده  بود. این گروه که با نام هایی هم چون متجددان و منورالفکران و… شناخته می شدند با رواج عقاید نوین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عرصه های مادی و معنوی جوامع خود را متاثر کرده، مناسبات اجتماعی و فردی را دچار تحول می نمودند. این سیر که نقطه اوج آن در ابتدای قرن بیستم بود، هم در ایران و هم در عثمانی تاثیرات و تغییرات تاریخی فراوانی را بر جای گذاشت.

این مشابهت ها تصادفی نبوده، بی گمان از یک روند مشترک عمومی مایه می گیرند و حکایت از وابستگی تاریخ دو کشور با هم دارند. جریان های فکری و جنبش های اجتماعی دو کشور نیز در برهه زمانی مورد نظر تاثیرات متقابل زیادی بر روی هم داشته اند و در این میان سهم عثمانی در انتقال وجوه مختلف تمدن غربی و امواج نوگرایی به ایران قابل توجه و مطالعه است.

از جمله کتابهایی که در این زمینه نگاشته شده است کتاب دو جلدی «ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم»است که در بیش از هزار و پانصد صفحه به مطالعه مقایسه ای سیر فعالیت های جریان روشنفکری در ایران و عثمانی می پردازد.

این کتاب که به قلم رحیم رئیس نیا از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و ترکیه است که علاوه بر پی جویی اندیشه های روشنفکران ایران دوره قاجاری در پایتخت عثمانی به شرح و تبیین مبسوط دیدگاه های جریان روشنفکری عثمانی پرداخته است.در مجال حاضر به معرفی و بررسی محتوای این اثر ارزشمند خواهیم پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۶
مسعود صدرمحمدی