هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

این مصاحبه را با آقای مسعود شجره در تهران انجام دادم. مردی که برایم یک چهره خستگی نشناس و مجاهد بود و است.

...

مسعود شجره، رییس کمیسیون حقوق بشر اسلامی لندن است و در حوزه مسایل بین الملل اسلامی نیز فعالیت های بسیاری دارد. نگاه غربی به اسلام و مسلمانان در جامعه اروپایی موضوعی است که با او به بررسی آن پرداخته‌ایم. وی دراین باره معتقد است که اروپا برای بازسازی هویت تمدنی خود راه اغیارانگاری مسلمانان و تشدید حساسیت نسبت به آنان را در پیش گرفته است، شجره این راهبرد را یک بازی باخت، باخت می‌داند و می‌گوید خود اروپا نیز از این راهبرد متضرر خواهد شد.

*تسنیم: آقای شجره، با توجه به اصلی‌ترین فعالیت شما که در عرصه حقوق مسلمانان اروپا است، وضعیت حقوقی آنان را چطور می بینید؟

متاسفانه وضع حقوقی مسلمانان در اروپا در وضعیت مطلوبی نیست و حتی در تمام جهان هم روز به روز بدتر می‌شود، ما می‌بینیم که یک جبهه ضد اسلام و یک جوی که به اوج گیری وضعیت نژادپرستی می‌انجامد به وجود آمده، این جوسازی‌ها روی تقویت هویت غرب و اروپا تمرکز دارد. آنان برای تقویت این مساله هویتشان شروع کرده‌اند به حمله کردن و ایجاد تنفر بر علیه مسلمین، استدلالشان هم این است که این مسلمین هستند که آمده‌اند و اروپا را تهدید می‌کنند، مسلمانان هستند که هویت ما را به خطر انداخته اند. و چنین ادعا دارند که ما باید تقویت بشویم و با هم بر علیه دشمنانمان که مسلمانان هستند متحد شویم.

مسعودشجره

این نوع تفکرات و اقدامات دقیقا همان تفکرات و اقدامات گروه آدولف هیتلر و نازی‌ها است، که درصدد تقویت هویت آلمانی‌ها با حمله به سایر گروه‌ها بر آمدند. و ما برای دومین بار در یوگسلاوی شاهد این مساله بودیم، در آنجا صرب‌ها برای تشکیل یک هویت برای خودشان شروع به حمله مسلمانان کردند، این نوع اندیشه را در جنگ‌های صلیبی هم می‌بینیم،  بعد از آن که مسلمانان 100 سال بیت المقدس را تحت تسلط داشتند، این‌ها آمدند جنگ‌های صلیبی را راه انداختند و این به خاطر تسلط مسلمانان در آنجا نبود بلکه می‌خواستند ضعف هویت در اروپا احتیاج به یک دشمن داشت و این‌ها از مسلمانان برای تقویت هویت خود استفاده کردند.

الان هم که در اروپا شاهد این اسلام هراسی هستیم دلیلش در همین جاست، البته وضعیت موجود اسلام هراسی نیست بلکه ایجاد انزجار و تنفر از اسلام است. این ها می‌خواهند با ایجاد دشمنی و نفرت از مسلمانان هویت جمعی خود را تقویت بکنند. در واقع آنها می‌گویند مسلمانان از ما نیستند، آنها دیگران اند، و انسان‌های درجه دو، وحشی و عقب افتاده هستند. این دقیقا همان کاری است که اروپایی‌ها موقع تسخیر آمریکا انجام دادند، همین کار را با سرخ پوستان آمریکایی کردند، گفتند این‌ها آدم نیستند، روح ندارند، وحشی اند و کا را تا جایی رساندند که کشتن و قتل عام آنها کاری طبیعی بود. الان هم در اروپا یک چنین موقعیتی در حال شکل‌گیری است، یعنی اروپا به یک طرز افراطی درباره هویت سازی، تقویت هویت و یک نوع خاصی از ناسیونال ساختن است. در حقیقت این باعث شده که برای ساختن چنین هویتی نسبت به مسلمانان ایجاد انزجار بکنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۲۳
مسعود صدرمحمدی

این مقاله ابتدا در نخستین کنفرانس علما و بیداری اسلامی مورد پذیرش قرار گرفت و بعدها به مناسبت هفته وحدت در خبرگزاری تسنیم منتشر شد.

...

جدایی سرزمین قفقاز از خاک ایران در دو سوی ارس تاثیرات فراوانی ایجاد کرد. از سویی ملتی شاهد جدایی بخش قابل توجهی از خاک خود با تمام سابقه وابستگی تاریخی – مدنی آن بودند  و از سویی آن بخش جدا مانده تحت ظالمانه‌ترین و پیچیده‌ترین تدابیر حکومتی قرار می‌گرفت. مردم مسلمان این اراضی از منابع اصلی تغذیه فکری خود دور انداخته می‌شدند و حاکمان جدیدالورود سعی در انکار هستی آنان داشتند. در این گیرو دار طبیعی است که علمای اسلام فارغ از هر مذهب و طریقتی در پی پاسدارای از مرزهای کیان هویتی و وجودی ملت ابراهیمی بر آمدند و بدین ترتیب در طول تاریخ قفقاز تا پیش از سرکوب های آهنین کمونیستی در قفقاز شاهد نا آرامی ها و قیام های اسلامی در میان مسلمانان قفقاز بودیم.

اگرچه جهان اسلام با توجه به جدایی 70 ساله اراضی مسلمان‌نشین تحت اشغال حکومت روسی  از بدنه عمومی امت اسلامی اطلاع دقیقی از این قیام‌ها و عصیان‌های مقدس که در دو برهه اساسی استیلای روس در دوره قاجاری و نیز استیلای روس ها در دوره پس از انقلاب بلشویکی به وقوع پیوست ندارد، اما با دقت در وضعیت اجتماعی و فکری این اراضی – خصوصا منطقه قفقاز جنوبی – می توان به این نتیجه رسید که این ملت ها به زودی خود را به عنوان جزئی از کل امت اسلامی تعریف کرده است و در دوره متاخر چند سال اخیر که  موج بیداری اسلامی غیرت های فرو خفته مسلمانان را به حرکت آورده است ، عنقای قاف نشین قفقاز نیز در پی پَرگشایی در آسمان موجودیت اسلامی است.

اما آن چه شایان ذکر است وجود موانعی برای شناخت حقیقی تاریخ بیداری اسلامی در منطقه قفقاز است.  چرا در تاریخ نگاری معاصر جمهوری آذربایجان به تبع سنت سیئه دوره کمونیستی هم چنان سعی در انکار و یا کم رنگ نشان دادن نقش عنصر دین و نیز علمای دینی برای کسب هویت و استقلال در مقابل عناصر خارجی است. برای نمونه می توان به کتابهای تاریخ مدارس این کشور اشاره نمود. در کتاب سال دهم تحصیلی این کشور که به برهه تاریخی مورد بحث این نوشتار نیز اختصاص دار ویژگی سعی تمام تاریخ نگاران برای انکار نقش و عاملیت عنصر دین و دینداری در حوادث تاریخی این سرزمین نمود یافته است. اگرچه فصل دوم کتاب به قیام های ضد روسی مردمان مسلمان قفقاز اختصاص دارد و در طول 24 صفحه از این قیام ها سخن رفته است، اما آن چه که جالب توجه است عدم وجود هیچ اشاره ای به صبغه مذهبی این قیام هاست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۵
مسعود صدرمحمدی

با پروفسور داداش اف در سفرم به باکو آشنا شدم. مردی به غایت باوقار، باسواد و آگاه. به طرز جالبی شیفته سینمای ایران است. شاید روزی خاطره دیدارم با او را منتشر کنم تا به عمق حس خجالتی که نسبت به بی تفاوتی مسئولان فرهنگی کشور به شیفتگان فرهنگ ایرانی و اسلامی در برابر او حس کردم پی ببرید. فعلا همین مصاحبه برای فهم نوع دید او کافی است.

...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پروفسور آیدین داداش‌اف (Aydın Dadaşov) از جمله اساتید شناخته شده عرصه و نویسندگی، فیلم‌سازی و فیلم‌نامه‌نویسی در جمهوری آذربایجان است. وی متولد 1952 است و پس از پایان تحصیلات متوسطه در باکو وارد دانشگاه دولتی آذربایجان در رشته اقتصاد می‌شود. او سپس برای ادامه تحصیل به سن‌پطرزبورگ مراجعت می‌کند و در دانشکده درام‌نویسی دانشگاه دولتی تئاتر و موسیقی این شهر مشغول به تحصیل می‌شود. وی سپس تحصیلات خود را در رشته فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی در دانشگاه دولتی مسکو ادامه می‌دهد و از این دانشگاه فارغ التحصیل می‌شود. وی استاد دانشگاه هنر مسکو بوده که پس از استقلال جماهیر، به آذربایجان مراجعت می‌کند و در دانشگاه دولتی باکو به تدریس کارگردانی، فیلم‌نامه‌نویسی، نقد فیلم و فلسفه فیلم می‌پردازد.

آیدین داداش اف

داداش‌اف مولف 20 اثر علمی در حوزه سینما، تلویزیون و فلسفه است و در تهیه 33 فیلم سینمایی و تلویزیونی همکاری داشته است. وی در سال 2005 نشان افتخار خدمت به هنر و نیز جایزه دولتی جمهوری آذربایجان را کسب کرده است. وی نزدیک به 20 سال است که بر موضوع سینمای ایران تمرکز دارد و سعی می‌کند تا سینمای ایران را مطالعه کرده و با توجه به نوآوری و بدیع بودنش آن را مورد توجه دانشجویان و سایر متخصصان هنر سینما قرار دهد. برای همین هم در این مدت با رایزنی‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مسکو، سن‌پطرزبورگ، داغستان و باکو مراوده داشته است تا از وضعیت و چندو چون جدیدترین فیلم‌های ایرانی مطلع شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۳۷
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت نیز نخستین بار در سایت تخصصی پیشینه منتشر شد. البته خودم عنوان روایتی از وضعیت اجتماعی ایران در دوره پایانی قاجاریه را انتخاب کرده بودم. اما سایت عنوان فعلی را برای مطلب گذاشت.

...

برهه تاریخی اواخر قاجار و خصوصا دوران پس از مشروطه از جمله مقاطع تاریخی است که به لحاظ تاریخ اجتماعی و مردمی اش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. شرایط اجتماعی- روانی و نیز اقتصادی حاکم بر کشور در  اواخر دوره قاجاریه و پیش از روی کار آمدن رضاخان برای فهم کنش ها و واکنش های اجتماعی و سیاسی مردم آن دوره بسیارقابل توجه است. با توجه به منابع تاریخی چنین به نظر می رسد که این منابع به دلیل این که حوادث و شرایط پیش از مشروطه منتج به قیام مشروطه شده است برای تاریخ نگاران مهم جلوه می کرده است و آنان سعی کرده اند تا هم تاریخ اجتماعی – اقتصادی درون ایران و هم وضعیت فکری اجتماعی ایرانیان خارج از مرزها را مورد کنکاش قرار دهند. اما در مورد دوران پس از انقلاب مشروطه تا روی کار آمدن رضاخان به دلیل تشنج بالای سیاسی کشور و نیز زد و خورد های فکری- سیاسی نخبگان که تا اعدام بزرگان نیز پیش می‌رود و نیز پس از آن قیام های سیاسی در گوشه و کنار ایران مورخان را از توجه کافی به وضعیت اجتماعی مردم غافل کرده است. از سوی دیگر در دوره پهلوی نیز که با روی کار آمدن رضاخان کشور تحت استبداد او به یکنواختی سطحی می رسد و دستگاه حکومت به کارهای فرهنگی اقبال می کند جریان تاریخ نگاری روشنفکران به دلیل غفلت و یا تغافل تاریخی ای که نسبت به توده های مردم داشته اند از پرداختن به این موضوعات حذر می کنند. از این رو به نظر می رسد باید پیش از آن که نسلهای پیشین و یا فرزندان آنان که خاطرات پدران شان را هنوز در ذهن دارند از میان ما رخت بربندند، اقدام به ثبت و قید این خاطرات کرد.

کت نقره ای

چند روز پیش که کتابی آذری با عنوان «گوموشو پئنجک» (کت نقره ای) را در تبریز خریداری کردم با مطالعه آن متوجه اطلاعات جالب توجهی شدم که نویسنده کتاب از دوران پس از مشروطه به نقل از پدر خود ارائه کرده است. ایشان در این کتاب   وضعیت اسفناک ایران در آن مقطع تاریخی را که منجر به مهاجرت  اجباری برخی مردم شده بود و نیز مشاهدات خود از وضعیت مهاجران ایرانی در باکو و وضعیت معیشتی و اجتماعی آنان و نیز ذهینت حاکم بر ایرانیان آن دیار در مورد حکومت پهلوی و ایران را مطرح کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۹
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت نخستین بار در سایت تخصصی پیشینه منتشر شد و بعدها در سایر سایت‌ها به اشتراک گذاشته  شد. البته بنا به دلایلی آن زمان با نام آقای رضاصفری منتشر شد.

...

بودن و خدمت کردن در تالش بیش از حد تصور لذت بخش است.” این جمله اگرچه کوتاه ولی برای دریافت شوق موجود در افسران روس برای کار در تالش کاملا رساست.

مقدمه:

در دوره جنگ های روس و ایران، قطعا تالش با تمامی سبزی و خرمی خود و نیز در بر داشتن شهر کلیدی لنکران از موقعیت و اهمیت ویژه ای برای لشکر روس برخوردار بوده است. این اهمیت نیز موجبات استقامت و پابداری بیشتر حکومت ایران و خان محلی در برابر روس ها و نیز پافشاری و اعمال زور چشم گیرتر از طرف روس ها را فراهم می آورد. تا حدی که روس ها علاوه بر استفاده شدید از قوه قهریه به استفاده گسترده از روش های سیاسی و روانی روی آوردند تا بدانجا که خان تالش را تحت انواع فشارهای سیاسی و روانی قرار داده مجبور به ترک محل حکومت خود به مقصد ایران کردند. این سیاست را می توان از نوع فرماندهانی که از طرف روسها برای تحت نظر داشتن شرایط در تالش اعزام می داشتند نیز فهیمد، در انتخاب فرماندهان منطقه تالش نخستین اولویت با کسانی بود که علاوه بر عرصه نظامی، توانسته باشند در زمینه های سیاسی نیز خود را بروز دهند. نمونه این افراد ایلینسکی است. او که زمانی رئیس پلیس تفلیس بوده است در زمان اعزام به تالش جهت نظارت بر جریان امور در نامه ای که از مافوق خود “یزمولوف” دریافت می کند در مورد مهم ترین وظایف خود چنین می خواند: ” مقصود من از اعزام شما به سرزمین تالش، به دست گرفتن اوضاع این منطقه ، تحت نظر داشتن میرحسن خان و یافتن بهانه ای برای از میان برداشتن اوست.” او در ادامه برای اجرای این منظور راه کار عملی نیز ارائه می دهد: ” باید میر حسن خان را آزاد گذاشت تا هر از چندگاهی به ایران رفت و آمد کند و از این جهت بهانه ای برای بستن اتهام همکاری با ایران به او به دست بیاید. علاوه بر این ، ایجاد نارضایتی و اختلاف در خانواده خان هم بسیار ضروری است.”[۱]

با در نظر گرفتن این شرایط ، پژوهش در اسناد باقی مانده  از دوران محاربه روس و ایران جهت روشن ساختن سیاست های روس و عکس العمل های حکومت محلی در برابر آنها اهمیت دوچندانی می باد. از همین روست که دکتر حسین احمدی که از صاحبل نظران عرصه قفقاز شناسی  و تاریخ معاصر هستند در چند سال اخیر وجهه همت خود را بر انتشار کتب ، رسالات و گزارشات تاریخی مربوط به دوره تاریخی اوایل قرن ۱۹ و نطقه جغرافیایی قفقاز قرار داده است.

دکتر احمدی که در این اواخر کتاب تاریخ صافی را  که جزو منابع درجه اول جنگ های ایران و روس است را برای نخستین بار در ایران منتشر کرده، پس از انتشار دو کتاب “تالشان” در سال ۱۳۷۸ و “اخبارنامه” در سال ۱۳۸۳ کتاب سومی را نیز در موضوع تاریخ تالش منتشر کرده است: این کتاب با عنوان ” دو رساله و دوگزارش درباره تالش شمالی ”  منتشر شده که در مجال حاضر به معرفی مهمترین بخش های آن خواهیم پرداخت

بررسی محتوایی کتاب:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۱
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت ابتدا در سایت تخصصی پیشینه منتشر شد و پس از آن در سایت‌های دیگر منتشر شد.

...

ارزش گفته های نویسنده به دلیل مشاهده مستقیم حوادث و تحریر نامه های امیرخان سردار با بسیاری از مقامات بالا به ویژه عباس میرزا بسیار مهم و در مواردی منحصر به فرد است.

قفقاز با توجه به اهمیت ژئوپلوتیک خود که از یک سو حلقه رابط شرق و غرب و از سوی دیگر سهل ترین راهِ دسترسی به آب های گرم برای ساکنان شمالی آن و دسترسی به اروپا برای ساکنین جنوبی آن است از اهمیت دوچندانی برخوردار بوده.

با توجه به شعله ور بودن آتش جنگ و اختلاف در بسیاری از برهه های تاریخی به سادگی می توان به این نتیجه رسید که این اهمیت بیش از آن که امتیاز و خط امانی باشد درد و بلای جانی برای  اهالی آن بوده است.این جنگ افروزی ها گاه از سوی دول ذی نفع هم چون ایران-به عنوان حاکم تاریخی منطقه- ، روس ، عثمانی و حتی در مقطعی انگلستان و گاه از طرف ساکنین بومی منطقه که از تنوع قومی ، زبانی و دینی قابل توجهی برخوردار می باشد بوده است.

این تنش ها با گذشت زمان موجب مورد توجه قرار گرفتن تاریخ این منطقه شد چرا که تاریخ نگاری برای قفقاز در واقع نگاشتن تاریخی برای چندین ملت و حکومت محسوب می شود و هرکدام از آنها به نحوی از این تاریخ سهم بردار هستند. این سهیم بودن در تاریخ گاه حالت سهم خواهی نیز به خود گرفته است و موجبات تغییر و تحریف در ثبت وقایع تاریخی را فراهم آورده به طوری که با نزدیک تر شدن به زمان معاصر مکتب های تاریخ نگاری مستقلی را ایجاد کرد که نویسندگان هر مکتب ، هر بخش از تاریخ را با در نظر گرفتن منافع بالفعل و بالقوه حاکمیت و قومیت خود به رشته تحریر در می آورند.

با در نظر گرفتن چنین شرایطی اهمیت متون قدیمی که توسط نویسندگان مستقل قلمی شده دو چندان می شود. زیرا آنها بدون در نظر گرفتن قیود و صلاح دیدهای سیاست زده امروزی سعی در ارائه ماوقع و گزارش آن برای آیندگان داشته اند.-البته قیدها و منفعت طلبی های آن دوران را نیز نمی توان از نظر دور داشت.

تاریخ صافی

از همین رو در چند سال اخیر شاهد توجه و روی آوردن محققین تاریخ قفقاز به این منابع درجه اول هستیم. نخستین مساله قابل توجه در استفاده از این منابع  که به نوبه خود مزیت بزرگی برای محققین ایرانی محسوب می شود فارسی بودن آنها است، این ویژگی موجبات ارائه گزارش های تاریخی جامع تر و دقیق تری از مسایل تاریخی در مقایسه با سایر تاریخ نگاران را ممکن می سازد.

در چند هفته اخیر شاهد انتشار کتاب جدیدی با موضوع تاریخ قفقاز بودیم که در واقع تلاشی است در راستای انتشار نسخ تاریخی قدیم نوشت.

این اثر، کتاب “تاریخ صافی” نوشته میرزا یوسف قراباغی است که به اهتمام  آقای حسین احمدی منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۱
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت نخستین بار در سایت تخصصی پیشینه و بعد در سایت کتابخانه مجلس منتشر شد.

...

اگر چه تمدن اسلامی گستره جغرافیای وسیعی به پهنای غرب و قلب آفریقا تا پشت دیوارهای چین و نواحی جنوبی شبه قاره هند را تحت پوشش خود قرار داده، اما در طول تاریخ دو چهره ایرانی و عثمانی از مهمترین نمایندگان آن بوده اند.

سیمای ایرانی تمدن اسلامی جغرافیای شرقی این تمدن را در بر گرفته و سیمای عثمانی بخش مرکزی و غربی جهان اسلام را شامل شده است. این دو اگر چه تارهای یک ساز به شمار آمده اند، اما بخش بزرگی از تاریخ خود را به ناهمسازی و تعارض با یکدیگر سپری نموده‌اند. طبیعی است که این ناهمگنی ها اگر چه برای دوستان خودی بسیار دلخراش بوده، اما برای دشمنان مشترکی که همواره چهره مرموز و پشت صحنه آنها را در دوسوی قصه شاهدیم آهنگی گوش نواز بوده است. این ناهم‌آهنگی ها گاه تاجایی پیش رفته است که مردمان این دو منطقه دچار بی خبری از همدیگر شده و زمینه مساعدی برای سواستفاده های دیگران فراهم شده است.

با این همه این دو قدرت در بسیاری از فرازهای تاریخ در فضای داد و ستد با هم و تاثیرگذاری متقابل بر یکدیگر بوده اند. در این بین ادبیات هر دوی این پهنه های جغرافیایی می تواند شاهد این حقیقت تاریخی باشد. با فرا رسیدن قرن نوزدهم میلادی در حالی که حکومت های ایران و عثمانی دوره رخوت و رکود را سپری می کردند، حوزه تمدنی اروپا که رقیب و دشمن مشترک ایران و عثمانی بود، قدم در دوره قدرت و تاثیرگذاری بر رقبای قدیمی خود گذاشته بود. این در حالی بود که با گسترش فناوری هایی چون چاپخانه و تلگراف، وسعت ارتباطات افزایش یافته و طبقه جدیدی در هر دو سوی مرزها که سخنان جدیدی در ساحت های مختلف فکری داشتند ایجاد شده  بود. این گروه که با نام هایی هم چون متجددان و منورالفکران و… شناخته می شدند با رواج عقاید نوین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عرصه های مادی و معنوی جوامع خود را متاثر کرده، مناسبات اجتماعی و فردی را دچار تحول می نمودند. این سیر که نقطه اوج آن در ابتدای قرن بیستم بود، هم در ایران و هم در عثمانی تاثیرات و تغییرات تاریخی فراوانی را بر جای گذاشت.

این مشابهت ها تصادفی نبوده، بی گمان از یک روند مشترک عمومی مایه می گیرند و حکایت از وابستگی تاریخ دو کشور با هم دارند. جریان های فکری و جنبش های اجتماعی دو کشور نیز در برهه زمانی مورد نظر تاثیرات متقابل زیادی بر روی هم داشته اند و در این میان سهم عثمانی در انتقال وجوه مختلف تمدن غربی و امواج نوگرایی به ایران قابل توجه و مطالعه است.

از جمله کتابهایی که در این زمینه نگاشته شده است کتاب دو جلدی «ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم»است که در بیش از هزار و پانصد صفحه به مطالعه مقایسه ای سیر فعالیت های جریان روشنفکری در ایران و عثمانی می پردازد.

این کتاب که به قلم رحیم رئیس نیا از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و ترکیه است که علاوه بر پی جویی اندیشه های روشنفکران ایران دوره قاجاری در پایتخت عثمانی به شرح و تبیین مبسوط دیدگاه های جریان روشنفکری عثمانی پرداخته است.در مجال حاضر به معرفی و بررسی محتوای این اثر ارزشمند خواهیم پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۶
مسعود صدرمحمدی

این مقاله نوشته آقای عبدالمجید اسماعیل اوغلو است که از استانبولی به فارسی ترجمه اش کرده ام. نخستین بار در شماره 19 فصلنامه بهارستان منتشر شد و بعد از آن در سایتهای مختلف به اشتراگ گذاشته شد.

...

عظمت و حقانیت حماسه عاشورا به‌گونه‌ای است که پس از قرن‌ها، جانِ مشتاق پژوهشگرانی ازهمۀ ادیان ومذاهب را به سوی خود می‌کشد، به‌گونه‌ای که هر یک از آنان تلاش کرده‌اند تا با تالیف آثاری،  گوشه‌ای از این عظمت و مظلومیت سالار شهیدان حسین بن علی (ع) را به جهانیان بازرسانند.

حاج نورالدین افندی نیز به عنوان یک عالم سنّی قرن دهم هجری کوشیده است تا با تالیف مقتل‌الحسین (ع)، عشق خود را به سالار شهیدان  و اهل بیت علیهم‌السلام نشان دهد. قابل ذکر است که بخش‌هائی از مطالب مذکوردر مقتل او  با علایق مذهبیش و مشرب اهل سنت درهم‌آمیخته شده ‌است. بر این اساس، مجله پیام بهارستان در راستای مطالعات متن‌پژوهی در زمینۀ مقاتل و جایگاه آن در میان برادران اهل سنت اقدام به نشر این مقاله، که توسط آقای مسعود صدر محمدی ترجمه شده است، می‌نماید.                                   دفتر مجله پیام بهارستان

حادثه شهادت امام حسین (ع) در سال 61 هجری /681 میلادی از جمله حوادث تأثر انگیزی است که در طول تاریخ اسلام، تأثیرات عمیقی بر قلب‌های مسلمانان نهاده است. عواملی همچون نوه پیامبر و فرزند حضرت علی و فاطمه بودن امام حسین، تشنه واگذاشته شدن او و همراهانش، رخصت بازگشت ندادن به آنها ـ با وجود آنکه قصد بازگشت داشتند ـ رفتار بی‌رحمانه با کودکان و بی‌حرمتی به بانوان و سرانجام شهادت مظلومانه ایشان، بر اثرگذاری حادثه افزوده است. موضوع شهادت فاجعه‌بار امام حسین (ع) در حوزه ادبیات هم مانند معماری، تئاتر، مینیاتور و موسیقی، انعکاس یافته و بدین سان آثار منظوم و منثور فراوانی با این موضوع قلمی شده است.

از سال‌های پس از عاشورا، زندگی امام حسین (ع)، هویتی افسانه‌ای و منقبتی به خود گرفته و نام کربلا تبدیل به مضمون مهمی گشته است.[2] مراثی کربلا که بلافاصله بعد از حادثه کربلا سروده شدند، با پیشاهنگی ادبیات عرب، تبدیل به موضوعی مشترک در ادبیات اسلامی شد.[3] در دوره‌های بعد نیز در آغاز، با ماهیتی تاریخی ـ ادبی و بعدها صرفاً ادبی، آثاری که به حکایت و روایت حادثه می‌پرداخت با عنوان عمومی «مقتل الحسین» نگاشته شد.[4]

نخستین نمونه از این نوع ادبی ـ که جایگاه قابل توجهی در ادبیات عربی، فارسی و ترکی برای خود فراهم آورد ـ اثری است که جابر الجعفی (متوفی 128 هجری/ 746 میلادی) نگاشته است.[5] اما اثر مقتل الحسین ابو مخنف (متوفی 746 میلادی / 157 هجری) از آن جهت که اولین نمونه از این نوع نوشته‌هاست که به دست ما رسیده و هم از آن حیث که سرمشق و منبع محتوایی و ساختاری آثار بعد از خود بوده است، اهمیت خاصی دارد.

حادثه کربلا پس از ادبیات عرب میان ادیبان شیعی ایران نیز تبدیل به موضوعی قابل توجه گردید.  نخستین مقتل مهم  در ادبیات فاسی از سوی حسین واعظ کاشفی در سال 908/ 1502 به نام روضه الشهدا نوشته شده است. این اثر که در عین حال مهم‌ترین منبع حدیقه السعداء فضولی بود، در مدت کوتاهی در جهان اسلام شناخته شده و ترجمه‌ها و شرح‌هایی فراوان بر آن نوشتند.[6]

حادثه کربلا در ادبیات ترکی نیز در گروه موضوعاتی است که کار بسیاری روی آن انجام یافته است. این موضوع عموماً در ادبیات دینی و تصوف ترک و خصوصاً در ادبیات علوی ـ بکتاشی در قالب‌های ادبیات دیوانی، مردمی و «عاشیق» جایگاه مهمی کسب کرده است. از جمله آثاری که در این موضوع نوشته شده و در گستره مکانی وسیعی در مراسمات ده روز نخستین ماه محرم خوانده می‌شود، مثنوی «مقتل الحسین» حاجی نورالدین است.[7]

آثاری را که با موضوع «مقتل الحسین» در ادبیات ترکی تا نیمه نخست سده شانزدهم که زمان نوشته شدن اثر حاج نورالدین افندی است، به صورت زیر می‌توان آورد:

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۵
مسعود صدرمحمدی

این مقاله نوشته آقای کنعان اوزچلیک است که از استانبولی به فارسی ترجمه اش کرده ام. نخستین بار در شماره 16 فصلنامه بهارستان منتشر شد و پس از آن در سایت های مختلف به اشتراک گذاشته شد. به دلیل ارائه اطلاعات و نظرات جدید در مورد نویسنده نخستین مقتل ترکی مقاله قابل توجهی است.

متن پی دی اف مقاله را از سایت پورتال جامع علوم انسانی می توانید دانلود کنید. (لینک در پایان مقاله)

...

حادثه کربلا از زمان وقوع آن تا اکنون، مورد توجه ادیبان مسلمان بوده است. علاوه بر تبیین تاریخی این حادثه در آثار نویسندگان مسلمان، این نوع نوشته‌ها در مدت زمان کوتاهی، حالتی ادبی و زیبایی شناختی به خود گرفت. در طی این روند که با قرار گرفتن موضوع این حادثه در اشعار همراه بوده است، نوع ادبی جدیدی با نام «مقتل حسین» به وجود آمد؛ از این رو حادثه غم انگیز کربلا، در قالب نوع ادبی «مقتل حسین» از جنبه‌های مختلفی در ادبیات عربی، فارسی و ترکی مورد توجه قرار گرفت. این شیوه در ادبیات عرب آغاز شد  و در ادبیات فارسی و ترکی نیز ادامه یافته است.[1]

نخستین نمونه مقتل حسین در زبان ترکی، کتابی است با عنوان «مقتل حسین» که در سال 763ق. (1362م.) در شهر کاستامون نگارش یافته و به بایزید مفلوج[2] که یکی از حکمرانان بیگ نشین جاندار اوغلو بود، اتحاف شده است.

به نظر نگارنده، مؤلف این اثر، یوسف مداح بوده و فردی که سالهاست با نام شاضی کاستامونی به عنوان مؤلف این اثر معرفی می‌شود؛ وجود خارجی نداشته است و همچنین این احتمال که شاضی کاستامونی، فردی غیر از همین یوسف مداح باشد، ضعیف به نظر می‌رسد.

با توجه به همین نکته، ضعف این ادعا که در برخی از پژوهش‌ها مطرح شده است و وجود دو مقتل حسین جداگانه برای دو فرد متمایز به نام‌های شاضی و یوسف مداح را طرح می‌نماید، آشکار می‌گردد.[3]

در مقاله حاضر، از دو منظر به کتاب مقتل حسین می‌پردازیم:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۵۲
مسعود صدرمحمدی
دئسم دونیالارجا چوخ از دئمیشم
وارلیق قدریجه سئویرم سنی
سئویرم دئمیشم یئنه سئویرم

سنی محرم بیلیب قالارقی ساندیم
یئرینی سالمیشام اوره‌ک ائوینده
سنده دیرناق آتیب اوره‌ک دیوارین
دئشیب یارالاما 
اؤزون گؤرورسن
بو ائوده صاف یئره گومانیم گلمیر
...
استاد مختار صدرمحمدی
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۳۲
مسعود صدرمحمدی