اصرار اروپا بر اینکه مسلمانان تبدیل به «دیگران» شوند/جدال اروپا با اسلام هویتی است
این مصاحبه را با آقای مسعود شجره در تهران انجام دادم. مردی که برایم یک چهره خستگی نشناس و مجاهد بود و است.
...
مسعود شجره، رییس کمیسیون حقوق بشر اسلامی لندن است و در حوزه مسایل بین الملل اسلامی نیز فعالیت های بسیاری دارد. نگاه غربی به اسلام و مسلمانان در جامعه اروپایی موضوعی است که با او به بررسی آن پرداختهایم. وی دراین باره معتقد است که اروپا برای بازسازی هویت تمدنی خود راه اغیارانگاری مسلمانان و تشدید حساسیت نسبت به آنان را در پیش گرفته است، شجره این راهبرد را یک بازی باخت، باخت میداند و میگوید خود اروپا نیز از این راهبرد متضرر خواهد شد.
*تسنیم: آقای شجره، با توجه به اصلیترین فعالیت شما که در عرصه حقوق مسلمانان اروپا است، وضعیت حقوقی آنان را چطور می بینید؟
متاسفانه وضع حقوقی مسلمانان در اروپا در وضعیت مطلوبی نیست و حتی در تمام جهان هم روز به روز بدتر میشود، ما میبینیم که یک جبهه ضد اسلام و یک جوی که به اوج گیری وضعیت نژادپرستی میانجامد به وجود آمده، این جوسازیها روی تقویت هویت غرب و اروپا تمرکز دارد. آنان برای تقویت این مساله هویتشان شروع کردهاند به حمله کردن و ایجاد تنفر بر علیه مسلمین، استدلالشان هم این است که این مسلمین هستند که آمدهاند و اروپا را تهدید میکنند، مسلمانان هستند که هویت ما را به خطر انداخته اند. و چنین ادعا دارند که ما باید تقویت بشویم و با هم بر علیه دشمنانمان که مسلمانان هستند متحد شویم.
این نوع تفکرات و اقدامات دقیقا همان تفکرات و اقدامات گروه آدولف هیتلر و نازیها است، که درصدد تقویت هویت آلمانیها با حمله به سایر گروهها بر آمدند. و ما برای دومین بار در یوگسلاوی شاهد این مساله بودیم، در آنجا صربها برای تشکیل یک هویت برای خودشان شروع به حمله مسلمانان کردند، این نوع اندیشه را در جنگهای صلیبی هم میبینیم، بعد از آن که مسلمانان 100 سال بیت المقدس را تحت تسلط داشتند، اینها آمدند جنگهای صلیبی را راه انداختند و این به خاطر تسلط مسلمانان در آنجا نبود بلکه میخواستند ضعف هویت در اروپا احتیاج به یک دشمن داشت و اینها از مسلمانان برای تقویت هویت خود استفاده کردند.
الان هم که در اروپا شاهد این اسلام هراسی هستیم دلیلش در همین جاست، البته وضعیت موجود اسلام هراسی نیست بلکه ایجاد انزجار و تنفر از اسلام است. این ها میخواهند با ایجاد دشمنی و نفرت از مسلمانان هویت جمعی خود را تقویت بکنند. در واقع آنها میگویند مسلمانان از ما نیستند، آنها دیگران اند، و انسانهای درجه دو، وحشی و عقب افتاده هستند. این دقیقا همان کاری است که اروپاییها موقع تسخیر آمریکا انجام دادند، همین کار را با سرخ پوستان آمریکایی کردند، گفتند اینها آدم نیستند، روح ندارند، وحشی اند و کا را تا جایی رساندند که کشتن و قتل عام آنها کاری طبیعی بود. الان هم در اروپا یک چنین موقعیتی در حال شکلگیری است، یعنی اروپا به یک طرز افراطی درباره هویت سازی، تقویت هویت و یک نوع خاصی از ناسیونال ساختن است. در حقیقت این باعث شده که برای ساختن چنین هویتی نسبت به مسلمانان ایجاد انزجار بکنند.
*تسنیم: با توجه به این که اروپا در دوران مابعد قرون وسطی جامعه و تمدن خود را بر روی سکولاریسم و لائیسم بنیان نهاده، در چنین حالتی هجمه علیه یک دین و پیروان آن چه توجیهی می تواند داشته باشد؟
این بحث یک دین نیست. اینجا بحث از تشکیل یک گروه "دیگری" است. حالا ممکن است اساس این گروه دیگران را شما بر مبنای نژاد یا دین و یا حتی رنگ پوست تشکیل دهید. شما وقتی که احتیاج به تقویت هویت خود داشته باشید، این نوع اقدامات طبیعی است. الان بحث دین در حقیقت نیست. البته ممکن است 20-30 درصدی سکولار افراطی داشته باشیم که مخالف دین باشند اما در حقیقت سکولاریسم به معنای مخالفت با دین نیست بلکه در معنای بی تفاوتی نسبت به دین است. اما واقعیتی که وجود دارد این است که امروز سکولارها در اروپا به دین حمله میکنند و آن هم نه همه دین ها بلکه فقط دین اسلام.
در نتیجه همین اقدامات نفرتزایی، جوی ایجاد شده که افراد ضد اسلام آمارشان به نحوه قابل توجهی افزایش پیدا کرده است. آمار ما در انگلستان نشان میدهد که در عرض 10 سال ما مسلمانان از 2 میلیون به 4 میلیون افزایش پیدا کردهایم . در صورتی که کسانی که اظهار مسیحیت میکنند به طرز قابل توجهی کاهش پیداکرده است. با وجود این که اسلام در حال پرورش و گسترش است ، آمارگیریها نشان میدهد که 37 درصد از مردم انگلیس در انتخابات به حزبی رای میدهند که مسلمانان را در انگلیس کم بکند. حال سوال این است که تعداد مسلمانان چگونه کم میشود؟ یا باید اینها را کشت و یا باید آن قدر فشار آورد که مسیحی شوند و یا آنها را اخراج کرد.
این که 37 درصد از مردم خواستار کاهش تعداد مسلمانان هستند نشان میدهد که این فضا سازیها تاثیر خود را داشته است، و مسلمانان در ذهنیت عمومی مردم اروپا تبدیل به گروه OTHERS یا همان دیگران شدهاند و حتی گاه نگرشها تا حدی تغییر پیدا کرده است که مسلمانان به نوعی از انسانها که از لحاظ درجه انسانیت در درجه دوم هستند یا به نوعی آدمیزاد 100 درصد نیستند، تلقی میشوند. برای همین هم است که مثلا در جنگ عراق یا افغانستان شما نام و نام خانوادگی، وضعیت تاهل ، آدرس خانه و خانواده، تعداد فرزندان و به طور کلی تمام مشخصات فردی و خانوادگی سربازان اروپایی و آمریکایی کشته شده را میداند ، آمارشان مشخص است، ولی تعداد مسلمانانی که در روز کشته میشوند را نمیدانید، چون اصلا آنها آدم نیستند، در شمار آدمیزاد شمرده نمیشوند، در فلسطین هم همین وضعیت حاکم است که صدای اعتراض خاصی شنیده نمیشود چون فلسطینیان وحشیاند و اهمیتی ندارند.
*تسنیم: با توجه به وضعیتی که اشاره نمودید، شما برای دفاع از حقوق مسلمانان در اروپا چهاقداماتی انجام میدهید؟
حیطه کاری ما فقط مسلمانان اروپا نیستند بلکه سعی میکنیم از حقوق تمامی مسلمانان جهان دفاع کنیم. آخرین و مهمترین کاری که ما در حال انجام آن هستیم این است که تصویری روشن از وضعیت حقوقی مسلمانان در اروپا را ترسیم کنیم، چون همه بحث میکنند که مسلمانان تحت فشارند، در حقشان تبعیض میکنند، و مورد ستم قرار میگیرند، اما این را از نظر آکادمیک مشخص نکردهایم ، تعدادشان معلوم نیست، مسلمانان شکایت نمیکنند، ما آمدیم پروژه ای را تعریف کردیم تا با مجزا بودن کشورها وضعیت مسلمانان را نشان دهیم، این کار را در مورد انگلستان انجام دادیم، در مورد فرانسه هم در شرف اتمام است و در مورد مسلمانان ایالت کالیفرنیای آمریکا و کشور کانادا در حال انجام است.
آمار گیری ما در انگلستان نشان می دهد که 18 درصد از مسلمانان در انگلستان مورد حمله فیزیکی سایر افراد قرار گرفتهاند، تعداد افرادی که تبعیض اسلام هراسی برایشان انجام شده 80 درصد مسلمانان هستند که آمار واقعا بالایی است. ما این آمارها را در میآوریم و سپس بر اساس آن شروع به کارهای فرهنگی و تبلیغی میکنیم. مراجعه به مجاری قانونی، شکایت و پیگیریهای حقوقی را هم البته مثل سابق در حال انجام هستیم، اما این مسائل بازگویحقیقی وضعیت مسلمانان نیستند.
در اروپا یک فرهنگ سازی انجام شده بر علیه مسلمانان پس ما هم باید یک فرهنگ سازی به نفع آنها انجام بدهیم. ما مسلمانان نباید در این راه تنها باشیم، بلکه باید دیگران را هم با خود همصدا کنیم، باید به آنها تفهیم کنیم که نتیجه این پروسه که شما یک گروه را به عنوان دیگران نشان دهید و سطح انسانیت آنها را پایین نشان دهید به طوری که موجب قتل و کشتار آنها شود ، این به ضرر همه است. شما نگاه کنید در آلمان چه شد، در آنجه همه صدمه دیدند، در یوگسلاوی چه شد، همه صدمه خوردند، در جنگهای صلیبی چه اتفاقی افتاد همه متضرر شدند، بنابراین این روش روشی نیست که کسی در آن برنده بیرون بیاید، ما باید همه را قانع کنیم، باید متحد شویم تا یک فرهنگسازی بر علیه این وضعیت انجام دهیم، رفتن به دادگاهها، پیگیریهای حقوقی که ما و وکلای ما انجام میدهیم مانند یک مُسکن هستند که به صورت موضعی درد را تا مدتی تسکین می دهند، اما درمان حقیقی درد نیستند. علائم مرض را کاهش میدهند اما خودش را از میان نمی برد.
*تسنیم: در مورد وضعیت حقوقی مسلمانان در غیر از اروپا، در مناطقی مانند فلسطین، بحرین، میانمار و اندونزی چه اقداماتی انجام داده اید؟
مسائل مختلفی است، یکی از مشکلاتی که با آن مواجهیم جنگهایی است که با نام جنگ با ترورریسم آغاز شده اما در حقیقت جنگ با اسلام ناب محمدی و اسلام سیاسی است، اسلامی که می گوید اقتصاد و سیاست و دین یکی هستند، آمریکا توانسته با توسل به زور بقیه کشورهای دنیا را هم مجبور کند تا با تصویب قوانینی مسلمانان را محدود کنند. بروز بیرونی چنین وضعیتی این می شود که مردم بیگناه را بدون هیچ گونه محاکمه ای تا مدتها زندانی و شکنجه میکنند. این یک مساله است که باید در برابر آن ایستاد.
یک مساله دیگر نیز این است که غرب تفرقه موجود بین مسلمانان را خیلی پسندیده و برای غرب هم بسیار کارساز بوده است، برای همین این را پیاده کردهاند تا جایی که باید بین مسلمانان جنگ داخلی ایجاد شود. خواه چه میان شیعیان و سنیان، خواه بین صوفی و علوی و ... برای آنها هیچ فرقی نمیکند طرفین جنگ چه کسانی اند، مهم این است که بالاخره بین مسلمانان جنگ باشد. من چند روز پیش با گروهی از دوستان که متعلق به مذاهب و کشورهای مختلف بودند در اندونزی بودم، برای گزارش وضعیت مسلمانان سامپانگ که خانههایشان را آتش زده و بیخانمانشان کرده اند، تحقیقات عمیقی در منطقه کردیم و با گروهها و افراد مختلف و نیز با دولت صحبتهایی کردیم ، واقعا جنگهایی را راه می اندازند که خانه مسلمان ویران باشد.
در یک خانه اگر اعضای خانواده با همدیگر مشکل داشته باشند این خانه در واقع از هم پاشیده شده و به هیچ نیازی پاسخگو نیست، این ها هم این کار را بر روی امت اسلامی پیاده میکنند، چه در اندونزی، چه در بحرین، چه در عراق و افغانستان و هر جایی که مسلمانانی در حال زندگی هستند. ما باید جلو این اقدامات را بگیریم و اصلیترین کار هم فرهنگسازی است. چون آمریکا و اسرائیل مدتها روی این مساله کار کردهاند و عربستان سعودی نیز با دادن رنگ و لعاب مذهبی جلوه اسلامی به این مساله داده است.
*تسنیم: به نظر شما هدف گروههایی که نسبت به پیامبر اکرم(ص) اهانت میکنند، چیست؟ با توجه به این که در هر حالتی اهانت به مقدسات یک گروه مذهبی کار اشتباهی است و با اصول اولیه حقوق معنوی انسانها تطابق ندارد؟
این کارها هم باز بر میگردد به همان مساله درجه دو انگاشتن مسلمانان. در اروپا اگر توهین کنید به یهودی ها ، یا توهین کنید به زنان و یا توهین کنید به عدهای به خاطر رنگ پوستشان همه اعتراض میکنند که این اهانتها اشتباه است و تبعیض و فلان است. اما اگر اهانت بکنند به مقدسات مسلمانان میگویند این آزادی بیان است. دلیلش هم همان گروه دیگر انگاشتن مسلمانان است، در این حالت اگر شما عتراض بکنید، داد بزنید، می گویند اینها وحشیاند اگر هم چیزی نگویید اقداماتشان را بیشتر می کنند.
ما باید این را بیان کنیم که این کارهای شما آخرین نتیجهاش کشتار انسانها است. شما اگر زمان نازیها را در آلمان، یا صربها را در بوسنی و یا همان طور که گفتم جنگهای صلیبی را ببینید اولین کاری که کردند آن گروه را حیوان نشان دادند. گفتند اینها آدمیزاد کامل نیستند. این پروسه که میخواهند کارهایی کنند که ما عصبانی شویم به این دلیل است که میخواهند ما را به عنوان انسانهای وحشی جلوه دهند، آدمهایی که جزء جامعه انسانی نیستند. ما باید اثبات کنیم که همان طور که توهین به سایر گروهها صدمه به اجتماع می زند ، توهین به مسلمانان نیز صدمه زدن به اجتماع است. این کار را ما هنوز به طور کامل انجام ندادهایم.
*تسنیم: آیا گروههای راست افراطی مسیحی هم با همین اندیشه و در همین راستا ایجاد شدهاند؟
شعار این گروهها هم دقیقا همین است که هویت ما در حال از بین رفتن است، ما باید یک اقدامی بکنیم، ما باید اینها را که موجودیت ما را با خطر مواجه کردهاند اخراج بکینم و یا حتی نابود بکینم، و اگر کسی از میان اروپائیان و مسیحیان هم با مسلمانان هم نوا باشد او هم باید که مجازات شود، دلیل حادثه نروژ هم که یک فرد چندین انسان را به رگبار بست همین بود، آن فرد یک گروه از شهروندان نروژی را که خواستار مسالمت میان مسیحیان و مسلمانان در نروژ بودند به رگبار بست.