ایرانیها بیتوجهی کردند، اثرم به روسی چاپ شد/تکیه به حقیقت؛ اصلیترین ویژگی سینمای ایران
با پروفسور داداش اف در سفرم به باکو آشنا شدم. مردی به غایت باوقار، باسواد و آگاه. به طرز جالبی شیفته سینمای ایران است. شاید روزی خاطره دیدارم با او را منتشر کنم تا به عمق حس خجالتی که نسبت به بی تفاوتی مسئولان فرهنگی کشور به شیفتگان فرهنگ ایرانی و اسلامی در برابر او حس کردم پی ببرید. فعلا همین مصاحبه برای فهم نوع دید او کافی است.
...
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پروفسور آیدین داداشاف (Aydın Dadaşov) از جمله اساتید شناخته شده عرصه و نویسندگی، فیلمسازی و فیلمنامهنویسی در جمهوری آذربایجان است. وی متولد 1952 است و پس از پایان تحصیلات متوسطه در باکو وارد دانشگاه دولتی آذربایجان در رشته اقتصاد میشود. او سپس برای ادامه تحصیل به سنپطرزبورگ مراجعت میکند و در دانشکده درامنویسی دانشگاه دولتی تئاتر و موسیقی این شهر مشغول به تحصیل میشود. وی سپس تحصیلات خود را در رشته فیلمنامهنویسی و کارگردانی در دانشگاه دولتی مسکو ادامه میدهد و از این دانشگاه فارغ التحصیل میشود. وی استاد دانشگاه هنر مسکو بوده که پس از استقلال جماهیر، به آذربایجان مراجعت میکند و در دانشگاه دولتی باکو به تدریس کارگردانی، فیلمنامهنویسی، نقد فیلم و فلسفه فیلم میپردازد.
داداشاف مولف 20 اثر علمی در حوزه سینما، تلویزیون و فلسفه است و در تهیه 33 فیلم سینمایی و تلویزیونی همکاری داشته است. وی در سال 2005 نشان افتخار خدمت به هنر و نیز جایزه دولتی جمهوری آذربایجان را کسب کرده است. وی نزدیک به 20 سال است که بر موضوع سینمای ایران تمرکز دارد و سعی میکند تا سینمای ایران را مطالعه کرده و با توجه به نوآوری و بدیع بودنش آن را مورد توجه دانشجویان و سایر متخصصان هنر سینما قرار دهد. برای همین هم در این مدت با رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مسکو، سنپطرزبورگ، داغستان و باکو مراوده داشته است تا از وضعیت و چندو چون جدیدترین فیلمهای ایرانی مطلع شود.
نتیجه این مطالعه 20 ساله در سینمای ایران اثر 170 صفحهای «جنبههای تکاملی سینمای ایران» است که در سال 2012 با تصویب هیئت علمی دانشگاه هنرهای زیبای باکو چاپ شده است. او در این کتاب سینمای ایران را از بدو تاسیس تاکنون با در نظر گرفتن سیر تاریخی ساخت فیلمها و ورود کارگردانان مختلف به عرصه سینما به ارزیابی آثار مختلف سینمایی پرداخته است. وی همچنین به دو موضوع ارزشهای انسانی و الهی در سینمای ایران و نیز نگاه نو به زن و جایگاه او در عرصه اجتماع در سینمای ایران توجه ویژه داشته است. جالب این که با وجود این همه سال تلاش در زمینه سینمای ایران و معرفی آن به نسلهای جدید نویسندگان و سینماگران روس و آذری، تاکنون هیچ دعوتی از او برای حضور در ایران به عمل نیامده است.
سینمای ایران تکیه برحقیقت دارد
آیدین داداشاف در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم گفت: اصلیترین ویژگی هنر سینمای ایران تکیه آن بر ارزشهای عمومی انسانی و یا به عبارت دیگر تاکید بر حقیقت است. سینمای ایران بر اساس پشتوانهاش که فرهنگ اصیل اسلام و شرق است، انسانها را به خیرخواهی، دوستی، مهربانی و ارتباط با مبدا هستی سوق میدهد. این نوع فیلمها نیز در واقع بیان گر این است که ارزش های اسلامی در واقع ارزشهایی جهانی و بشری هستند که در همه جای جهان خریدار دارند. در واقع تکیه بر این ارزشهای والای انسانی اصلیترین وجهه و امتیاز سینمای ایران برای یافتن مخاطبان جهانی است.
وی در مورد آسیبهایی که میتواند متوجه سینمایی معنوی شود، گفت: مشکلی که در سینمایی معنوی گاه با آن مواجه میشویم، سوق داده شدن آن به شعاری بودن است. این شعاری بودن صمیمت و محرومیت لازم در ارائه ارزشها را از بین میبرد.
آسیبهای احتمالی سینمای معنوی ایران
داداشاف مشکل سادهانگاری و عدم رعایت ظرایف هنری را از آسیبهای احتمالی سینمای معنوی ایران دانست و گفت: بسیار اتفاق میافتد که خیلیها با همین نیات و ذهنیات خوب، دست به انجام کارهایی میزنند که با توجه به عدم رعایت الزامات حرفهایگری و نداشتن تخصص کافی، عملا حاصل کار خودشان را به هدر داده و منابع موجود را تلف میکنند؛ مثلا آثاری است که حتی با نیت تقریب فرهنگی بین دو ملت ایران و آذربایجان و ایجاد محبت بین آنها ساخته شده، اما با عدم رعایت جنبههای هنری و حرفهای سینما، به کار ضعیف و بیاثری تبدیل شده است.
وی در مورد وضعیت سینمای جمهوری آذربایجان نیز گفت: تا پیش از فروپاشی جماهیر شوروی ما مجبور بودیم تا آنچه از مرکز دستور داده میشد را با مضامینی سفارشی تهیه کنیم، اما اکنون در موضوعات و مضامین آزادی عمل وجود دارد، گرچه امروز هم مشکلات خاص خود را دارد.
اصلیترین عرصه همکاری: نوشتن فیلمنامههای مشترک با درونمایههای انسانی
داداشاف بر ارتباط اهالی سینمای ایران با سینماگران کشورهای مختلف و خصوصا جمهوری آذربایجان تأکید کرد و گفت: بنده شخصا آمادگی این ارتباط را با هنرمندان ایرانی دارم و معتقدم باید جلسات منظمی برای ثمربخشی همکاریها برقرار شود. به نظر بنده اصلیترین عرصه همکاری سینمایی میان ایران و آذربایجان بر خلاف تصورهای رایج، نه ساخت فیلم بلکه همفکری برای نوشتن فیلمنامههای مشترک با درونمایههای انسانی است و این مساله سبب نزدیکتر شدن افکار طرفین و در ادامه آماده شدن فضا برای ساخت آثار فاخر میشود. پس از این نزدیکی فکری است که میتوان با اولویت دادن به کارهای هنری کمحجم راه را برای ساخت آثار بلند و فاخر باز کرد.
چرای سینمای ایران و آذربایجان به هم نزدیک نیستند؟
وی اظهار داشت: اصلیترین مشکل نزدیک نبودن سینمای ایران و آذربایجان به هم، نه پول و مسائل مادی، بلکه دور بودن ذهنیتهای طرفین از هم و عدم آشنایی با اندیشهها و حقایق یکدیگر است. به عقیده بنده مهمترین موانع برای انجام تحقیقات کافی و آشنایی محققان و متخصصان آذری با سینمای ایران عدم دسترسی به منابع و دوم عدم وجود یک سیستم و سامانه برای ارائه آخرین تولیدات سینمای ایران به اهل فن و هنر در جهان است و با دقت در آثار سینماگران جوان ایرانی میتوان به این نتیجه رسید که این افراد از دو نقصان رنج میبرند: نخست آن که اگرچه به لحاظ عملی موفق عمل میکنند، اما آثارشان نمایانکننده این واقعیت است که از سواد نظری و تئوریک کمی برخوردارند و مطالعات نظری کمی در سینما کردهاند و دوم آن که چند سینماگر در یک موضوع واحد نمیتوانند کار کنند؛ یعنی قدرت اقتباس موضوع از آثار را - بدون آن که تقلید کنند - ندارند.
وی در مورد همکاریهای مشترک اظهار کرد که با توجه به تجربیات مختلف و ابراز ناخشنودی از بروکراسیهای دستوپاگیر تمایلی به همکاریهای تشکیلاتی ندارد و ترجیح میدهد اولویت را به رایزنیهای فردی و پیگیریهای شخصی اشخاصی که دغدغهمند هستند بدهد. مثلا به جای اینکه دو تشکیلات از دو طرف جلسات مکرری را تشکیل داده و وقت خود را برای انجام یکسری پروژههای سبک هدر دهند، بهتر است افرادی که مساله را تشخیص میدهند راسا اقدام به پیگیری طرحهایی در این راستا کنند که به مراتب آثار بهتری داشته و با سرعت بیشتری انجام میپذیرد.
ایرانیها بیتوجهی کردند، اثرم به روسی چاپ شد
نویسنده کتاب «جنبههای تکاملی سینمای ایران» با انتقاد و تعجب از بیتوجهی مسئولان ایرانی نسبت به اثرش اظهار داشت: بارها مسئولان ایرانی قول ترجمه این اثر به فارسی و انتشار آن در ایران را دادهاند، اما با تاسف باید گفت که یا قولهایشان را فراموش میکنند و یا با تغییرات مدیریتی جابهجا میشوند، این در حالی است که این اثر را روسها به روسی ترجمه کردهاند، در حالی که طرف ایرانی حاضر نیست آن را به فارسی ترجمه کند.
انتهای پیام/