هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

۲۲ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

یادداشتم در ماهنامه بهمن آذربایجان، شماره چهارم (دی ماه)

....

غرب مسیحی مدت‌هاست که در مواجهه با اسلام از شیوه‌ی ایجاد سد عاطفی برای ناتوانی ذهن مخاطبان از شناخت حقیقت و کشف امر واقع استفاده می‌کند. این شیوه چه در ارتباط جهان اسلام با مخاطبان غیرمسلمان خود و چه در نوع ارتباط اعضای درون امت اسلامی امکان درک بدون پیش‌داوری از انسان‌های پیرامونی را برای افراد از بین برده است. جدی‌تر شدن چنین وضعیتی منتج به امتناع امکان گفتگوی ابنای بشری شد. عدم ارتباط صحیح بین افراد به‌حکم قانونِ «الناس اعداء ما جهلوا» منجر به هراس‌های وهمی از یکدیگر می‌شود که در نتیجه آن امیدها به یاس، یاس‌ها به ترس و نهایتاً ترس‌های قلبی به رودررویی انسان‌ها برای حذف علت ترس منجر می‌شود. در نتیجه‌ی چنین فرایندی است که ما شاهد وقوع جنگ‌ها و درگیری‌هایی هستیم که شاید اگر شلیک‌کنندگان دو سنگر می‌توانستند با سکوت تفنگ‌ها، با یکدیگر صحبت کنند هیچ‌گاه راضی به کشتن هم نمی‌شدند. این فرآیند فرآیندی است که چه در جهان اسلام و چه در رابطه‌ی میان جهان اسلام و مردم اروپا اتفاق افتاده است.
در این میان واقعیتی وحشتناک در جهان وجود دارد و آن‌هم «خود استثنا انگاری اروپایی» است. وضعیتی که نتیجه‌ی طبیعیِ مترادف دانستن «اروپایی بودن» با «مدرن بودن» و آن نیز با «متمدن بودن» است. درنتیجه‌ی چنین فهمی، غیراروپایی، غیر مدرن و درنتیجه «وحشی» است و کشتن یا مردن او چندان اهمیتی ندارد. آنچه مهم است تمدن جهانی است که آن‌هم در دست منِ اروپایی است. این وضعیت به طبیعی شدن و عادی نگری به جنایت در قبال غیراروپاییان ختم شد. به‌طوری‌که اگر امروز در پاریس حادثه‌ای تروریستی اتفاق می‌افتد تمام جهان باید برای آن متألم و متأسف باشد اما اگر حادثه‌ای ده‌ها برابر مولم تر از آن در آسیا برای چندین سال اتفاق بیفتد چندان اهمیتی ندارد! یا اگر چنین توحشی را گروهی مانند داعش که لفظ اسلام را یدک می‌کشد انجام دهد نشانه‌ای بر صدق ادعای توحش این بربرها است اما اگر دقیقاً همین اعمال توسط یک بریتانیایی در هند، یک ایتالیایی در لیبی، یک فرانسوی در تونس و الجزایر، یک اسپانیایی در آمریکای جنوبی یا یک انگلیسی در آمریکای شمالی اتفاق بیفتد، دلالت ویژه‌ای بر هیچ عمل شنیعی نمی‌کند و اتفاقاً شاید حکایت از جانفشانی و قهرمانی شبانه‌روزی برای حاکم شدن تمدن بر جهان قلمداد گردد.
*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۳
مسعود صدرمحمدی

یادداشتم در سایت اخوت.

...


بی شک اربکان یکی از چهره های تأثیرگذار و کلیدی در تاریخ امت اسلامی است و از سوی دیگر بدون توجه و دقت در حیات و اندیشه سیاسی اربکان امکان شناخت و تحلیل ترکیه امروز امکان پذیر نیست. اربکان در دوره ای که اتحاد شوروی فروپاشیده بود و از سوی دیگر آمریکا و غرب در خاورمیانه خود را بی رقیب می دید به قدرت رسید. او پیشتر از این نیز در دوره ای که عرصه ترکیه فضای درگیری های شدید و مسلحانه و سیاسی گروه های چپ و راست بود وارد جریان سیاست شد و با تاسیس احزاب سیاسی مختلف در طول سالهای زندگی اش -که البته هر بار فعالیت آنها از سوی عناصر لائیک متوقف می شد- توانست حرفی نو و مردمی را در ترکیه ای که به دست اقلیت بوروکرات و نظامی بر خلاف خواسته اکثریت مردم اداره می شد ارائه نماید. 
حیات سیاسی اربکان از دو حیث دارای اهمیت است: ۱) بینش او به سیاست و ۲) تاثیر این بینش در نوع سیاست ورزی او. 

بینش اربکان به سیاست 
اربکان سیاست را یک “جهاد” میداند و هر نوع فعالیت سیاسی را به شرط آن که در راستای تحقق عزت ملل اسلامی و در نهایت رهایی تمام ملت های مستضعف فارغ از دین و وابستگی نژادی شان از مقوله جهاد به شمار می آورد. 
مفهوم “جهاد” از کلید واژه های فهم حیات سیاسی و فکری اربکان است و این مفهوم به حدی حیات او را تحت تاثیر خود قرار داده بود که اگر چه اسلام گرایان ترکیه در محافل شخصی از او همواره با عنوان “استاد” (Hoca) یاد می کردند اما به هنگام تجمعات چند هزار نفری تنها شعاری که لایق اربکان بود عنوان “مجاهد” بود که یک صدا از سوی طرفدارانش به صدا در می آمد. 
از منظر اربکان وظیفه بنیادین هر مسلمانی جهاد در نبرد تاریخی موجود میان حق و باطل است که از ابتدای تاریخ وجود داشته و تا انتهای آن نیز وجود خواهد داشت. جهاد به معنای تلاش با تمام وجود و قوا برای حاکم شدن حق در جامعه و وصول انسان ها به آرامش و حریت است بی آن که از قدرت های دنیوی هراسی به دل باشد. جهاد به معنای توجه به رسالتی است که هر مسلمان در برابر ملت خود، امت اسلام و تمام بشریت بر عهده دارد. هر مسلمان موظف به جهاد است تا روزی که حق تمام زمین را فراگیرد. انسانی که دست به جهاد نزند بی شک نخواهد توانست که از امتحان الاهی این جهان سربلند خارج شود. 
در همین راستا و برای نیل به این غایت بزرگ است که سیاست در میدان توجه اربکان قرا می گیرد. از دیدگاه او کسی که بگوید سیاست به من ربطی ندارد در واقع می گوید که نیمی از قرآن به من ربطی ندارد. چرا که سیاست یکی از اوامر اصلی قرآن کریم و عبادتی عظیم است. 
در دیدگاه اربکان برای رسیدن انسانیت به سعادت، برای حکومت حقیقت در برابر باطل، سود در برابر ضرر، عدل در برابر ظلم و زیبایی در برابر کژی مجبوریم که دست به مبارزه بزنیم. چرا که در غیر این صورت تبدیل به تماشاگرانی خواهیم بود که در مقابل چشمان ما حقوق مستضعیفن و فقرا پایمال می شود و ما هیچ کاری انجام نمی دهیم. در این صورت فرد مسلمان با سکوت در برابر ظلم به نوعی یاور و حامی ظالم می شود. اعدم اقدام به جهاد در واقع خسران دو سرای هستی است چرا که در این جهان در برابر ظالمان ذلیل خواهیم شد و در آن جهان در باربر خداوند روسیاه. 
این نوع نگاه اربکان به سیاست در مقام نظر و مبانی تئوریک تاثیرات خاص خود را نیز در میدان عمل و اقدامات سیاسی او گذاشت. او مبانی فعالیت سیاسی را برای هر مسلمان در ۹ کلمه خلاصه میداند: ایمان، اخلاص، توکل، اتحاد، اخلاق حسنه، احسان،مشاورت، استقامت و اطاعت. 
او در راستای همین دیدگاه جهاد محور به سیاست، کار تشکیلاتی و هماهنگی اقداماتی را تنها راه دست یابی به قدرت و تاثیر گذاری در حیات سیاسی مسلمانان و یا به عبارت دیگر نقش آفرینی در میدان جهاد می داند. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۵
مسعود صدرمحمدی

یادداشتم در مورد مساله نقد تاریخ نگاری جمهوری آذربایجان که در شماره دوم ماهنامه صبح تبریز منتشر شد.

...

اگرچه دوره اشغال و تصرف اراضی یک کشور و دوره پیش از آن در حیطه کاری سیاست مداران و نظامیان است اما حفظ و پایداری این تصرفات یعنی دوره پس از جنگ-اگر اتفاق بیافتد- دوره انجام وظیفه مورخان و نخبگان است. چراکه نسل های پس از نسل جنگ زده تنها راه ارتباطی شان با گذشته خود همین کتاب هایی است که به قلم نویسندگان و مورخان تولید می شود. بنابراین هر کشوری که توان بیشتری برای تولید تاریخ و ایجاد مبانی نظری اشغال اراضی کشوری دیگر را داشته باشد در حفظ تصرفات خود تواناتر نیز خواهد بود.

جمهوری آذربایجان و سایر سرزمین های قفقاز نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. این اراضی با وجود اینکه در گذر تاریخ همواره تحت حکومت ایران بوده اند در یک دوره تاریخی که ایران از ضعف شدید در تمام قسمت های حکومتی زجر می کشید توسط همسایه شمالی ایران تصرف شدند و طی دو معاهده که خوشبختانه متن آنها و نیز سیر فرآیند سیاسی نوشته شدن آنها با میزان قابل توجهی از جزئیاتش ذکر شده است از سرزمین های مادری خویش بریده شده و به واحد سیاسی جدیدی الحاق شدند. حفظ این اراضی با توجه به اهمیت جغرافیایی – سیاسی ای که برای حکومت روس داشت ، با وجود تغییرات عمیقی که در هیئآت حاکمه حکومت روس اتفاق افتاد اما همواره مد نظر حکومت مرکزی بوده اند و هیچ کدام از این حکومت ها راضی به از دست دادن این مناطق و حتی تضعیف حضور در این مناطق نشده اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۰
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت در شماره دوم ماهنامه بهمن آذربایجان منتشر شد و مورد توجه دوستان و مخاطبان قرار گرفت.

....

ماه گذشته ترکیه شاهد برگزاری یکی از تاریخی ترین انتخابات های مجلس خود بود. نتیجه این انتخابات دو صفحه کاملا متفاوت را در برابر تاریخ سیاسی ترکیه می گشود. اگر در این انتخابات حزب عدالت و توسعه می توانست اکثریت نصف به اضافه یک نفر را کسب کند در این صورت برای یک دوره دیگر یکه تاز میدان سیاست ترکیه می شد و مطالبات سیاسی خود را که نتیجه ای جز تحولات بسیار عمیق سیاسی در ترکیه در پی نداشت را محقق می کرد و در غیر این صورت اولا حزب باید اعتراف به یک شکست می کرد و تن به تشکیل دولتی ائتلافی یا انتخابات زودهنگام و یا دولتی اقلیتی می داد. – اکنون که این مطلب نوشته می شود مذاکرات تشکیل دولت ائتلافی در حال انجام است.-

انتخابات برگزار شد و حزب عدالت و توسعه با وجود آن که باز هم تعداد بالایی از کرسی های مجلس را به دست آورد اما در عین حال شکست خورده انتخابات نیز محسوب شد و مسئولان رده بالای حزبی مجبور شدند تا جمله «پیام ملت را دریافت کردیم» را بر زبان بیاوردند.

این انتخابات و احتمالات پیش رو و نیز تاثیراتی که این احتمالات می تواند بر شرایط ترکیه و منطقه داشته باشد چنان هیاهوی رسانه ای را در پی داشت که خبری بسیار مهم در این میان گم شد و آن هم تحلیل حزب عدالت و تسعه از علت شکست خود بود!

پس از معلوم شدن نتایج و «شنیده شدن پیام ملت» شورای مرکزی حزب به تشکیلات های حزبی ذی ربط دستور داد تا تحلیل های لازم در مورد علل افت محبوبیت این حزب در انتخابات اخیر را تشریح کنند. ما به عنوان یک مخاطب خارجی قطعا مسئله سیاست های اشتباه این حزب در قبال سوریه را اولین علت خواهیم دانست و یا اگر کمی با مسائل داخلی ترکیه آشنایی داشته باشیم فساد اقتصادی و اداری حاصل از 12 سال حکومت یک تنه این حزب را عنوان خواهیم کرد. اما در گزارشی که به شورای مرکزی حزب ارائه شده بود اگر چه می شد این دو عنوان را نیز دید اما اصلی ترین علت شکست «عدم توجه به مسائل و نیازهای روزمره مردم و غفلت از پروژه های محلی و بومی برای رفع مشکلات مردم» عنوان شده بود. یکی از دیگر از علت ها نیز «عدم تفهیم دقیق برنامه هایی که در ذهن رهبران حزب بود به مردم» بیان شده بود.

از آن جایی که نگاه غالب در کشور ما به ترکیه بر اساس تاثیراتی است که رسانه های مادر جهان ارائه میدهند به صورت طبیعی این خبر از دید مخاطب ایرانی و حتی تحلیل گران ایرانی کنار ماند، در حالی که برای همه جریان های سیاسی و اجتماعی در داخل کشور می توانست درس و عبرتی بزرگ تلقی شود.

برای فهم عمق پیامی که حزب عدالت و توسعه از این انتخابات دریافت کرده است بهتر است اگرچه به اندازه چند سطر با سابقه این حزب آشنا شویم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۹
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت را چند ماه پیش ترجمه و منتشر کردم. تا کنون در چندین سایت و مجله منتشر شده است.

...


مذهبی و دینی ای هستند که از سوی امپریالزیم با هدف تامین منافع خود ایجاد شده و مبارزه با حملاتی که علیه آنها انجام می شود هستند. دشمنان ملل منطقه با حیله ها و فتنه هایی که حتی شیطان را نیز به حسادت وا­ می­دارد در حال خونریزی در منطقه هستند.
‌ ‌
بزرگترین سبب و علت خونریزی های موجود در منطقه را می توان در طرح خاورمیانه بزرگ آمریکایی خلاصه کرد. طرح پروژه خاورمیانه بزرگ که از سوی چهل و سومین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، جرج دبیلیو بوش علنی شد منطقه ای جغرافیایی را که شامل گستره ای که مرزهای شرقی آن را دشت های کاراکوروم در شمال پاکستان، مرزهای غربی آن را سواحل آتلانتیکی مغرب، مرزهای شمال آن را سواحل دریای سیاه ترکیه و سواحل جنوبی آن را سواحل یمن و عدن تشکیل میدهد. بر اساس این طرح که در ظاهر برای به ارمغان آوردن دموکراسی برای این منطقه جغرافیایی است تفاوت های موجود در منطقه تبدیل به اختلافات بین اهالی شده و با استفاده از آنها فضای تجزیه طلبی در منطقه تشدید شده و در نهایت دولت های کوچک شکل خواهد گرفت. از نتایج این طرح می توان به کردستان بزرگ اشاره کرد که در واقع از الحاق بخشی هایی از خاک ایران، عراق، ترکیه و سوریه ایجاد خواهد شد و در حقیقت اسرائیل دوم در منطقه خواهد بود. بر اساس این طرح بود که امپریالیزم این بار با بهانه به ارمغان آوردن دموکراسی منطقه را مورد حمله خود قرار داد و در نتیجه فتنه و فسادی که این حمله در پی داشت همچنان شاهد برادرکشی در میان ملل منطقه هستیم.
‌ ‌
در این میان رسالتی که متوجه ماست پاسخ دادن به این سوال است که آیا ما در برابر این پروژه خونین سکوت اختیار خواهیم کرد و با بستن چشم هایمان به آنچه که اتفاق می افتد سرنوشتی که از سوی دیگران برایمان نگاشته یم شود را قبول خواهیم کرد و یا با نه گفتن به این فرآیند به سوی صلح و اتحاد بیشتر در برابر قوای امپریالزیم خواهیم پرداخت.
‌ ‌
کاری که باید انجام دهیم کاملا آشکار و روشن است: اتحاد، صلح و برادری در برابر امپریالیزم و صهیونیزم.
‌ ‌
تاریخ امروز مبارزه در برابر نیروهای امپریالیستی را که از عناصر جنگ روانی به خوبی بهره برداری می نند را بر عهده ما گذشاته است. نبرد مشترک و شانه به شانه این امکان را فراهم خواهد آورد که از وابستگی به عناصر امپریالیزم رها شویم و حیاتی سربلند و در صلح را تجربه کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۵
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت چندین ماه پیش در رسانه های مختلف منتشر شد.


...


دین خاتم بودن اسلام، کامل بودن آن و توحید در اسلام در کنار اوامر الهی ای که بر مسلمانان مساله وحدت را مورد تاکید قرار می دهد بنیادی ترین اصل برای وحدت اسلامی است. تفاوت های اقتصادی، آموزشی و قومی – نژادی هیچ گاه نمی توانند به عنوان مبنایی برای گروه بندی ها و فضلیت بخشی گروهی بر گروه دیگر باشد. به جهت تاریخی نیز زمانی که تجربه تاریخی زندگی متفاهمانه ملل مسلمان از اقوام و گروه های مختلف اجتماعی در کنار هم در طول تاریخ را مورد بازبینی قرار میدهیم متوجه می شویم که ملل مسلمان و جوامع اسلامی از مهیاترین زمینه برای رسیدن به وحدت اسلامی برخوردارند.

اما زمانی که مناسبات سیاسی و اقتصادی موجود میان دولت های اسلامی در برهه زمانی پس از جنگ جهانی نخست را در نظر می آوریم شاید بتوان به این نتیجه نیز رسید که ایجاد اتحاد اسلامی بین این کشورها در کوتاه مدت و بدون رنج و زحمت فراوان ممکن نخواهد بود.

 نجم الدین اربکان

اما باید توجه داشت که اسلام دین یگانگی است و از این نظر نیز ریشه هایی برای تجربه تاریخی آن وجود دارد. اگر این دو عنصر را در نظر بیاوریم متوجه خواهیم شد که در مدتی نه چندان طولانی میتوان به این آمال دست یافت. اگر این تجربه یک بار محقق شده است پس بار دیگر نیز امکان تحقق آن وجود خواهد داشت.  به عبارت دیگر با جمع شدن شرایط و علت های پیشین، خواهیم توانست نتایجی که در آن دوره به دست آمده را بار دیگر به دست بیاوریم.

نباید از یاد برد که سختی کار نمی تواند ما را مبرا از انجام دادن آن کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۳
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت در شماره نخست ماهنامه بهمن آذربایجان منتشر شد.

....

جمله‌ی مشهوری است که می‌گوید «تاریخ همواره تکرار می‌شود.» این جمله از آن جملاتی است که اهل تفلسف با این توجیه که در این صورت تاریخ چیزی جز صحنه تکرارها نخواهد بود و در این صورت تلاش برای پیشرفت‌ها و حرکت‌های روبه‌جلو عبث خواهد بود آن را طرد می‌کنند. اما اگر جمله را به این نحو ارائه دهیم که «با عدم‌تغییر در عوامل متغیر و سلسله عللِ یک مورد طبیعتاً نتیجه حاصل از آن سلسله علل بی‌تغییر خواهد ماند» اهل تفلسف و سختگیران در گزاره‌ها نیز به صدق این جمله معترف می‌شوند.

حال اگر قائل به صدق این گزاره شویم و سعی کنیم که این گزاره را در مورد «تبریز» و «آذربایجان» تطبیق دهیم خواهیم توانست که نتایج قابل‌توجهی را به دست آوریم.

اگر روزی تبریز چنان ارجی داشت که مقر نایب السطنه‌ی ایران و مدرسه‌ی سیاست‌ورزی در ایران بود، اگر روزی تبریز محفل و ملجاء مهمترین جریان‌های فکری کشور بود، اگر روزی فقها، علما و صوفیان تبریز، مفخر عالم و پناه طلاب بودند، اگر روزی پاریس و استانبول‌نشینان اتحاد و ترقی و بعدها مسکونشینان کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست تمام فکر و ذکرشان را متوجه تبریز و آذربایجان کرده بودند و... همه‌ی اینها ریشه در عللی داشتند که اگر آن علت‌ها هنوز وجود داشته باشند پس نتیجه نیز همچنان پابرجا خواهد بود.

آذربایجان و به‌ویژه تبریز به سبب موقعیت جغرافیایی خود و عمق تاریخ‌مندی و اصالت خود همواره از امکان تأثیر و تأثر بالایی برخوردار بوده است و این علل نیز همچنان باقی هستند. بنابراین باید در انتظار نتایج ملزوم آن‌ها نیز بود.

تبریز به دلیل هم‌مرزی با قفقاز و نزدیکی با جهان روسی و از طرفی نزدیکی به آناتولی، در سده‌های گذشته مرکز تحولات فکری بوده و البته متأسفانه به دلیل ضعف دولت مرکزی در دویست سال گذشته و خصوصاً کج‌فهمی‌ها و نافهمی‌هایی که در دوره‌ی پهلوی رخ داد همواره در معرض تأثیرپذیری بوده است.

روند این تأثیرپذیری با وقوع انقلاب اسلامی و بالفعل شدن پتانسیل‌های مردمی و تاریخی آذربایجان، که توانست در عرصه‌ی داخلی چه در فرآیند انقلاب و چه پس از آن بویژه در دوره‌ی جنگ توان اثبات کند، این خطه در عرصه‌ی بین‌المللی نیز از « تأثیرپذیری » به مرحله «تأثیرگذاری» رسید. اولین نمونه و بروز این ورود به مرحله تأثیرگذاری در عرصه‌ی بین‌الملل «رادیو برون‌مرزی تبریز» بوده است که توانست ندای اسلام و اسلامیت را به قفقاز و فراتر از آن برساند. این رادیو در آن دوره چنان توان جذب مخاطب و رساندن صدا و ندایی نو برای قفقاز نشینان را داشته است که حتی اهالی غیر مسلمان و روس قفقاز نیز جذب برنامه‌های آن شده و نوارهای ضبط شده‌ی برنامه‌های مختلف آن تا قفقاز شمالی و سایر نقاط روسیه رسانده می‌شد.

آذربایجان به دلیل پتانسیل زبان و فرهنگ مشترکی که با دو همسایه‌ی شمالی و غربی خود دارد، همواره این توان تأثیرگذاری را در دوره‌ی پس از انقلاب داشته است. و البته طبیعی است که خصوصاً در 20 سال گذشته هر دو همسایه نیز از سویی برای دفاع از خود در برابر تأثیرگذاری‌های آذربایجان و از سوی دیگر برای ایجاد انفعال در ما، سعی در تأثیرگذاری بر آذربایجان را داشته‌اند.

امروز بیش از 20 سال از این اقدامات متقابل که طرفین (یعنی تبریز به نمایندگی از ایران اسلامی و محور استانبول – باکو) انجام داده‌اند باوجود فراز و نشیب‌های فراوانی که روبرو بوده است گذشته است. ما دارای شبکه‌های رادیویی، تلویزیونی و سایت‌های خبری مختلف برای مخاطبان آناتولی و آن‌سوی ارس هستیم. سال‌هاست ده‌ها نفر به‌عنوان سفیر، رایزن، کارشناس و هر عنوان دیگری به این کشورها رفت‌وآمد کرده‌اند و همگی داعیه نشر معارف انقلاب را داشته‌اند. به نظر می‌رسد شایسته است که امروز پس از بیش از 20 سال بنشینیم و راهی را که نسل‌های اول و دوم انقلاب اسلامی در این سرزمین‌ها به‌طور خاص، و حتی سایر کشورهای استقلال‌یافته از حکومت مسکو پیموده‌اند را به نظاره بنشینیم و با مداقه در فرازوفرودهای آن به آسیب‌شناسی جدی این راه طی شده بپردازیم.

همواره مسئولین فرهنگی در برابر پرسش از آنان در مورد عملکردشان با شتاب این جمله را که «تأثیرات اقدامات ما ان شاالله چند سال بعد خودش را نشان خواهد داد» بر زبان می‌آورند؛ اکنون را می‌توان یکی از آن چند سال بعدهایی دانست که بر زبان مسئولان بوده است.

در این‌که تبریز توانسته است تأثیراتی را در سرزمین‌های مجاور خود بگذارد هیچ شک و شبهه‌ای نیست اما مسئله‌ای که باید بر روی آن مداقه کرد این است که 1) آیا این تأثیرگذاری حقیقتاً همان تأثیرگذاری ایدئال و حتی نرمال برای تبریز بوده است؟ و 2) میزان تأثیرپذیری تبریز از محور مقابل خود تا چه میزان بوده است و آیا این تأثیرپذیری در حال معمول و نرمال خود است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۳
مسعود صدرمحمدی

این یادداشت نخستین بار در سایت صبح تبریز منتشر شد و پس از آن در سایر پایگاه های اینترنتی مورد استفاده قرار گرفت.

...


بی‌شک اربکان یکی از چهره‌های تأثیرگذار و کلیدی در تاریخ امت اسلامی است و از سوی دیگر بدون توجه و دقت در حیات و اندیشه سیاسی اربکان امکان شناخت و تحلیل ترکیه امروز امکان‌پذیر نیست. اربکان در دوره ای که اتحاد شوروی فروپاشیده بود و از سوی دیگر آمریکا و غرب در خاورمیانه خود را بی رقیب می دید به قدرت رسید. او پیشتر از این نیز در دوره ای که عرصه ترکیه فضای درگیری های شدید و مسلحانه و سیاسی گروه های چپ و راست بود وارد جریان سیاست شد و با تاسیس احزاب سیاسی مختلف در طول سالهای زندگی اش -که البته هر بار فعالیت آنها از سوی عناصر لائیک متوقف می شد- توانست حرفی نو و مردمی را در ترکیه ای که به دست اقلیت بوروکرات و نظامی بر خلاف خواسته اکثریت مردم اداره می شد ارائه نماید.
‌ ‌
حیات سیاسی اربکان از دو حیث دارای اهمیت است: ۱) بینش او به سیاست و ۲) تاثیر این بینش در نوع سیاست ورزی او.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۳۶
مسعود صدرمحمدی

«اینها بالاخره کدام طرفی هستند؟!» این یکی از پربسامدترین پرسشهایی است که در بین مردم و حتی اهالی رسانه و فعالان بین المللی کشور در مورد اردوغان و حزب تحت امر او ، حزب عدالت و توسعه می توان شنید. به راستی آیا شخص اردوغان و حزب عدالت و توسعه فرد و شخصی اسلامی با ایدئولوژی و عملکردی اسلامی هستند؟ آیا به راستی این حزب در پی تحکیم اسلام و نمایش قدرت اسلام در ترکیه است؟ آیا به راستی اردوغان در سر دارد خود را رهبر جهان اسلام بداند؟ و ده ها آیای دیگر که بی شک ذهن هر فرد علاقمند و پیگر اوضاع منطقه را به خود مشغول میکند و عجیب آن است که هیچ فردی نیز بر اساس آنچه که در صحنه عمل اتفاق می افتد نمی تواند پاسخ دقیق و قناعت بخشی به این پرسش ها داشته باشد. این سردرگمی زمانی بیشتر به چشم می آید که ما نظری هم در روابط داخل ترکیه داشته باشیم و به استدلال های مخالفان و موافقان اردوغان و حزب او گوش دهیم. به عنوان مثال هر فردی در شرایط عادی اردوغان را در استراتژی کلی او برای منطقه که خصوصا در موضوع سوریه تبلور بیشتری یافت به عنوان دشمن و یا در نگاه خوش بینانه ای به عنوان رقیب برای ایران به شمار می آورد اما وقتی در معادلات داخلی ترکیه متوجه می شویم که گروه قابل توجهی از مخالفان او، او را به سبب همکاری و همراهی با ایران ناکارآمد می دانند مساله بغرنج می شود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۶
مسعود صدرمحمدی

یادداشتی کوتاه در مورد حیات و سیره شهید ثانی، خودم تیتر «شهید ثانی؛ فقیه تعامل و اخلاق» را انتخاب کرده بودم اما دوستان تحریره خبرگزاری تیترش را تغییر داده اند.

........................................................

زین‌الدین بن نورالدین علی بن احمد عاملی جُبَعی معروف به شهید از علما و فقهای نامدار شیعه در قرن دهم هجری قمری است. شهید ثانی یکی از بزرگ‌ترین علمای فقه اسلامی که کتاب الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه که یکی از دهها تالیف علمی او محسوب می شود قرنهاست که در حوزه های علمیه به عنوان اصلی‌ترین متن فقه خوانی و بررسی نیمه استدلالی مبادی فقهی شیعه مورد تدریس و تحقیق است.

شهید ثانی در دوران حیات خود بهعنوان چهره ای شناخته شده در جهان اسلام محسوب شده و به سبب شرافت و اصالت خانوادگی نیز مورد توجه و اعتماد جامعه علمی آن روز بوده است. پدران او همگی در زمره عالمان و دانشمندان شیعه بوده اند، تا آن جا که خاندان وی به «سلسلة الذهب» شهرت یافتند و بعدها فرزندان او نیز این سلسله جلیله را تداوم بخشیدند که یکی از شناخته شده ترین شاخه های خاندان شهید ثانی خاندان مشهور صدر است که علمای کم نظیری چون سید حسن صدر صاحب کتاب تأسیس الشیعة، امام موسی صدر، شهید سید محمدباقر صدر و خواهر شهیدش بنت الهدی صدر از این سلاله محسوب می‌شوند.

اگرچه سیره و حیات شهید ثانی به دلیل عمر پربرکتی که تا کنون ثمرات و تاثیرات آن ادامه داشته است از اهمیتی وافر برای توجه و مطالعه برخوردار است اما در این مجال با توجه به وضعیت کنونی جهان اسلام و نیز افق های آینده برای تمدن سازی نوین اسلامی شایسته است که سیره این متفکر و عالم بزرگ اسلامی از دید اصول عملی او در اقدامات علمی اش که بر اساس آن توانسته است شعاع تاثیرگذاری خود را تا کنون تداوم دهد را بررسی کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۰
مسعود صدرمحمدی