نجمالدین اربکان و میراث او
این یادداشت نخستین بار در سایت صبح تبریز منتشر شد و پس از آن در سایر پایگاه های اینترنتی مورد استفاده قرار گرفت.
...
بیشک اربکان یکی از چهرههای تأثیرگذار و کلیدی در تاریخ امت اسلامی است و
از سوی دیگر بدون توجه و دقت در حیات و اندیشه سیاسی اربکان امکان شناخت و
تحلیل ترکیه امروز امکانپذیر نیست. اربکان در دوره ای که اتحاد شوروی
فروپاشیده بود و از سوی دیگر آمریکا و غرب در خاورمیانه خود را بی رقیب می
دید به قدرت رسید. او پیشتر از این نیز در دوره ای که عرصه ترکیه فضای
درگیری های شدید و مسلحانه و سیاسی گروه های چپ و راست بود وارد جریان
سیاست شد و با تاسیس احزاب سیاسی مختلف در طول سالهای زندگی اش -که البته
هر بار فعالیت آنها از سوی عناصر لائیک متوقف می شد- توانست حرفی نو و
مردمی را در ترکیه ای که به دست اقلیت بوروکرات و نظامی بر خلاف خواسته
اکثریت مردم اداره می شد ارائه نماید.
حیات سیاسی اربکان از دو حیث دارای اهمیت است: ۱) بینش او به سیاست و ۲) تاثیر این بینش در نوع سیاست ورزی او.
بینش اربکان به سیاست
اربکان سیاست را یک “جهاد” میداند و هر نوع فعالیت سیاسی را به شرط آن که
در راستای تحقق عزت ملل اسلامی و در نهایت رهایی تمام ملت های مستضعف فارغ
از دین و وابستگی نژادی شان از مقوله جهاد به شمار می آورد.
مفهوم “جهاد” از کلید واژه های فهم حیات سیاسی و فکری اربکان است و این
مفهوم به حدی حیات او را تحت تاثیر خود قرار داده بود که اگر چه اسلام
گرایان ترکیه در محافل شخصی از او همواره با عنوان “استاد” (Hoca) یاد می
کردند اما به هنگام تجمعات چند هزار نفری تنها شعاری که لایق اربکان بود
عنوان “مجاهد” بود که یک صدا از سوی طرفدارانش به صدا در می آمد.
از منظر اربکان وظیفه بنیادین هر مسلمانی جهاد در نبرد تاریخی موجود میان
حق و باطل است که از ابتدای تاریخ وجود داشته و تا انتهای آن نیز وجود
خواهد داشت. جهاد به معنای تلاش با تمام وجود و قوا برای حاکم شدن حق در
جامعه و وصول انسان ها به آرامش و حریت است بی آن که از قدرت های دنیوی
هراسی به دل باشد. جهاد به معنای توجه به رسالتی است که هر مسلمان در برابر
ملت خود، امت اسلام و تمام بشریت بر عهده دارد. هر مسلمان موظف به جهاد
است تا روزی که حق تمام زمین را فراگیرد. انسانی که دست به جهاد نزند بی شک
نخواهد توانست که از امتحان الاهی این جهان سربلند خارج شود.
در همین راستا و برای نیل به این غایت بزرگ است که سیاست در میدان توجه
اربکان قرا می گیرد. از دیدگاه او کسی که بگوید سیاست به من ربطی ندارد در
واقع می گوید که نیمی از قرآن به من ربطی ندارد. چرا که سیاست یکی از اوامر
اصلی قرآن کریم و عبادتی عظیم است.
در دیدگاه اربکان برای رسیدن انسانیت به سعادت، برای حکومت حقیقت در برابر
باطل، سود در برابر ضرر، عدل در برابر ظلم و زیبایی در برابر کژی مجبوریم
که دست به مبارزه بزنیم. چرا که در غیر این صورت تبدیل به تماشاگرانی
خواهیم بود که در مقابل چشمان ما حقوق مستضعیفن و فقرا پایمال می شود و ما
هیچ کاری انجام نمی دهیم. در این صورت فرد مسلمان با سکوت در برابر ظلم به
نوعی یاور و حامی ظالم می شود. اعدم اقدام به جهاد در واقع خسران دو سرای
هستی است چرا که ر این جهان در برابر ظالمان ذلیل خواهیم شد و در آن جهان
در باربر خداوند روسیاه.
این نوع نگاه اربکان به سیاست در مقام نظر و مبانی تئوریک تاثیرات خاص خود
را نیز در میدان عمل و اقدامات سیاسی او گذاشت. او مبانی فعالیت سیاسی را
برای هر مسلمان در ۹ کلمه خلاصه میداند: ایمان، اخلاص، توکل، اتحاد، اخلاق
حسنه، احسان،مشاورت، استقامت و اطاعت.
او در راستای همین دیدگاه جهاد محور به سیاست، کار تشکیلاتی و هماهنگی
اقداماتی را تنها راه دست یابی به قدرت و تاثیر گذاری در حیات سیاسی
مسلمانان و یا به عبارت دیگر نقش آفرینی در میدان جهاد می داند.[۱]
تاثیر این بینش در نوع سیاست ورزی اربکان
همچنان که در بالا نیز اشاره شد اربکان با نگاهی که به سیاست داشت و نیز
تعریفی که از میدان جهاد داشت توانست راهی را در برابر جریان اسلام گرایی
در ترکیه ایجاد کند که می توانست تبدیل به راهی نمونه و اسوه برای جریانات
اسلام گرا در سایر کشورهای مسلمان شود. او به جای آن که دست به سلاح ببرد،
گروه های پارتیزانی و خرابکار تشکیل دهد وبا نام جهاد اخلاق اسلامی را مورد
چشم پوشی قرار دهد تا بتواند قدرت سیاسی را به دست بگیرد، راه انتخابات و
قانون را اگرچه گاه در شزایطی ظالمانه و ناحق انجام گیرد انتخاب کرد. او از
دهه ۷۰ تا آخرین روزهای زندگی اش بارها دست به تاسیس احزاب، گروه ها
وانجمن های مختلف اسلامی و ملی زد و با وجود آن که هر بار این تشکیلات ها
با اتهامات واهی و ظالمانه متوقف می شدند اما او با پشت کار و استقامتی
مثال زدنی و شایسته یک مجاهد فعالیت خود را ادامه داد. او اثبات کرد که به
جای ساختار شکنی و ناهنجاری می توان با فعالیت های سیاسی مداوم و خستگی
ناپذیر تبدیل به یک اسطوره شد و از این راه توانست اقشار دیندار ترکیه را
با مفهوم سیاست آشنا کرده و آشتی دهد.
او این روش را تنها راه موجود در برابر گروه های اسلام گرای سایر کشورها می
دانست و معتقد بود که اگر بر دیکتاتورهای عربی از سوی گروه های اسلام گرا
فشار وارد آید و قیامی اتفاق بیافتد نتیجه ای جز جنگ های داخلی در کشورهای
اسلامی و متضرر شدن ملت های مسلمان و افزایش فشارها بر امت اسلامی به دست
نخواهد آمد. از این رو اربکان همواره کادرسازی و کار تشکیلاتی به همراه
ارائه گفتمان سیاسی واجتماعی ملموس برای مردم را تنها راه نجات ملل اسلامی
از دست دیکتاتورها و حکومت های وابسته به غرب می دانست.
با توجه به همین اندیشه مقابله با هر نوع اقدام ساختارشکنانه بود که او در
سال ۱۹۸۲ با تصمیم گروه اخوان المسلمین سوریه که قصد آماده شدن برای اقدام
مسلحانه و جهاد علیه حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه را داشتند به شدت
مخالفت می ورزد و تنها نفع بر این حادثه را امپریالیزم معرفی می کند. بی شک
اگر بصیرت و فراست مجاهدانه اربکان در خنثی کردن طرح اخوان المسلمین برای
اقدام علیه حافظ اسد نبود شاید جنگ های داخلی و بحران عجیبی که منطقه
خاورمیانه امروز با آن دست به گریبان شده است ۳۰ سال پیش تیغ بر رگ حیات
امت اسلامی نشانده بود.
از دیگر جلوه های تاثیر نگاه مجاهدانه به سیاست نوع اخلاق سیاسی اربکان در
صحنه داخلی ترکیه است. او بی شک پرتبسم ترین سیاستمدار تاریخ ترکیه است و
در دوره فعالیت سیاسی نیم قرنی خود چنان سماحت و سعه صدری از خود نشان داد
که حتی مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک خود را نیز به کرنش و تعظیم در برابر
اخلاق خود واداشت. او در برابر سیل انتقادات و اتهامات و حتی زخم زبان هایی
که از سوی طریقت ها و گروه های دینی مختلف نسبت به او انجام می شد هیچ گاه
انتقاد تندی بر زبان نیاورد و همواره طرفداران خود را به صبر و متانت دعوت
کرد. او در برابر درخواست شاگردان و طرفدارانش برای دست زدن به اقدامات
خیابانی در دفاع از کیان حزب از آنان میخواست تا به جنگل بروند و هر چه
فریاد و خشم دارند در آنجا خالی کنند! چرا که میدان سیاست و اقدام سیاسی با
خشم و داد و بیداد سازگار نیست. او چنان استقامتی داشت که پس از سخت ترین
فشارهایی که او و دوستدارانش را مورد هدف قرا داده بود این فشارها و
کارشکنی ها را تنها یک نقطه ویرگول در سیر حرکت خود به شمار می آورد و اگر
متانت و فراست او در برابر ظلم هایی که بر او رفت نبود ترکیه بسیار پیشتر
از این وضعیت امروز سوریه را به خود گرفته بود.
…
اگرچه اربکان در دوره پایانی عمر خود و در حالی که اگر یار و یاوری داشت می
توانست بار دیگر صحنه سیاست ترکیه و امت اسلامی را متحول کند مورد خیانت و
بی وفایی شاگردانش – که به قول او دانه های انگوری که تبدیل به شراب شدند-
قرار گرفت اما نشان داد که راه نجات امت اسلامی و جهان بشری تنها در سیاست
ورزی مجاهدانه با در نظر داشتن تمام الزامات و اقتضائات آن ممکن است. او
اثبات کرد که می توان سیاستمدار بود و پاکباخته و پاکدل ماند. او نشان داد
که یک مجاهد امکان دارد که مظلوم واقع شود اما هیچگاه ذلیل نخواهد شد. یک
مجاهد امکان دارد که مورد خیانت قرار گیرد اما هیچ گاه خیانت نمی ورزد.
…
به عنوان آخرین نمونه از تاثیر نگاه مجاهدانه به سیاست این را باید یادآورم
شوم که شاگردان مرحوم اربکان نقل می کنند که او ۲-۳ روز مانده به فوت خود
در حالی که در تخت بیمارستان بستری بود، اما دست از فعالیت سیاسی بر نداشت و
در همان حال در حال طراحی پوسترهای انتخاباتی برای حزب خود در آستانه
انتخابات مجلس بود!
[۱] تمام اندیشه های مورد اشاره و تعارفی که از جهاد و سیاست در متن آمده
است به نقل از کتاب DAVAM (نبرد من) است که مرحوم اربکان چند ماه پیش از
رحلت خود به عنوان مانیفست اندیشه سیاسی خود آن را برای شاگردانش نوشت.