یادداشتم در سایت اخوت.
...
یادداشتم در سایت اخوت.
...
یادداشتم در مورد مساله نقد تاریخ نگاری جمهوری آذربایجان که در شماره دوم ماهنامه صبح تبریز منتشر شد.
...
اگرچه دوره اشغال و تصرف اراضی یک کشور و دوره پیش از آن در حیطه کاری سیاست مداران و نظامیان است اما حفظ و پایداری این تصرفات یعنی دوره پس از جنگ-اگر اتفاق بیافتد- دوره انجام وظیفه مورخان و نخبگان است. چراکه نسل های پس از نسل جنگ زده تنها راه ارتباطی شان با گذشته خود همین کتاب هایی است که به قلم نویسندگان و مورخان تولید می شود. بنابراین هر کشوری که توان بیشتری برای تولید تاریخ و ایجاد مبانی نظری اشغال اراضی کشوری دیگر را داشته باشد در حفظ تصرفات خود تواناتر نیز خواهد بود.
جمهوری آذربایجان و سایر سرزمین های قفقاز نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. این اراضی با وجود اینکه در گذر تاریخ همواره تحت حکومت ایران بوده اند در یک دوره تاریخی که ایران از ضعف شدید در تمام قسمت های حکومتی زجر می کشید توسط همسایه شمالی ایران تصرف شدند و طی دو معاهده که خوشبختانه متن آنها و نیز سیر فرآیند سیاسی نوشته شدن آنها با میزان قابل توجهی از جزئیاتش ذکر شده است از سرزمین های مادری خویش بریده شده و به واحد سیاسی جدیدی الحاق شدند. حفظ این اراضی با توجه به اهمیت جغرافیایی – سیاسی ای که برای حکومت روس داشت ، با وجود تغییرات عمیقی که در هیئآت حاکمه حکومت روس اتفاق افتاد اما همواره مد نظر حکومت مرکزی بوده اند و هیچ کدام از این حکومت ها راضی به از دست دادن این مناطق و حتی تضعیف حضور در این مناطق نشده اند .
این یادداشت در شماره دوم ماهنامه بهمن آذربایجان منتشر شد و مورد توجه دوستان و مخاطبان قرار گرفت.
....
ماه گذشته ترکیه شاهد برگزاری یکی از تاریخی ترین انتخابات های مجلس خود بود. نتیجه این انتخابات دو صفحه کاملا متفاوت را در برابر تاریخ سیاسی ترکیه می گشود. اگر در این انتخابات حزب عدالت و توسعه می توانست اکثریت نصف به اضافه یک نفر را کسب کند در این صورت برای یک دوره دیگر یکه تاز میدان سیاست ترکیه می شد و مطالبات سیاسی خود را که نتیجه ای جز تحولات بسیار عمیق سیاسی در ترکیه در پی نداشت را محقق می کرد و در غیر این صورت اولا حزب باید اعتراف به یک شکست می کرد و تن به تشکیل دولتی ائتلافی یا انتخابات زودهنگام و یا دولتی اقلیتی می داد. – اکنون که این مطلب نوشته می شود مذاکرات تشکیل دولت ائتلافی در حال انجام است.-
انتخابات برگزار شد و حزب عدالت و توسعه با وجود آن که باز هم تعداد بالایی از کرسی های مجلس را به دست آورد اما در عین حال شکست خورده انتخابات نیز محسوب شد و مسئولان رده بالای حزبی مجبور شدند تا جمله «پیام ملت را دریافت کردیم» را بر زبان بیاوردند.
این انتخابات و احتمالات پیش رو و نیز تاثیراتی که این احتمالات می تواند بر شرایط ترکیه و منطقه داشته باشد چنان هیاهوی رسانه ای را در پی داشت که خبری بسیار مهم در این میان گم شد و آن هم تحلیل حزب عدالت و تسعه از علت شکست خود بود!
پس از معلوم شدن نتایج و «شنیده شدن پیام ملت» شورای مرکزی حزب به تشکیلات های حزبی ذی ربط دستور داد تا تحلیل های لازم در مورد علل افت محبوبیت این حزب در انتخابات اخیر را تشریح کنند. ما به عنوان یک مخاطب خارجی قطعا مسئله سیاست های اشتباه این حزب در قبال سوریه را اولین علت خواهیم دانست و یا اگر کمی با مسائل داخلی ترکیه آشنایی داشته باشیم فساد اقتصادی و اداری حاصل از 12 سال حکومت یک تنه این حزب را عنوان خواهیم کرد. اما در گزارشی که به شورای مرکزی حزب ارائه شده بود اگر چه می شد این دو عنوان را نیز دید اما اصلی ترین علت شکست «عدم توجه به مسائل و نیازهای روزمره مردم و غفلت از پروژه های محلی و بومی برای رفع مشکلات مردم» عنوان شده بود. یکی از دیگر از علت ها نیز «عدم تفهیم دقیق برنامه هایی که در ذهن رهبران حزب بود به مردم» بیان شده بود.
از آن جایی که نگاه غالب در کشور ما به ترکیه بر اساس تاثیراتی است که رسانه های مادر جهان ارائه میدهند به صورت طبیعی این خبر از دید مخاطب ایرانی و حتی تحلیل گران ایرانی کنار ماند، در حالی که برای همه جریان های سیاسی و اجتماعی در داخل کشور می توانست درس و عبرتی بزرگ تلقی شود.
برای فهم عمق پیامی که حزب عدالت و توسعه از این انتخابات دریافت کرده است بهتر است اگرچه به اندازه چند سطر با سابقه این حزب آشنا شویم:
این مقاله ابتدا در ماهنامه «صبح تبریز» منتشر شد و سپس در خبرگزاری تسنیم هم منتشر شد. در این مقاله به معرفی کتابی مهم در مورد تاریخ مشروطه پرداخته ام.
....
"بازی بزرگ" اصطلاحی است که به رقابت استعماری انگلیس و روسیه بر سر ایران در آغاز قرن بیستم اطلاق می شود. این بازی از دوره ای که پطر کبیر و در دوره پس از او ملکه کاترین دست به کشور گشایی به سوی همسایه جنوبی خود آغاز کردند و از سوی دیگر انگلیس برای در امان ماندن از چنگال و شهوت خرس شمالی از همسایه شمالی هندوستان به عنوان سنگر استفاده کرد آغاز شده بود اما در اوایل قرن بیستم متعین و غیرقابل چشم پوشی شد. در این میان ایران تبدیل به کشوری شد که اگر توانمند و صاحب جلال بود از دو سو می توانست بهره بردار باشد و اگر ضعیف و صاحب ملال چیزی جز توانفرسایی و نابودی برای ایران وجود نداشت. به این ترتیب هر دو طرف آغاز به دخالت در امور سیاسی ایران کردند به طوری که دیگر با آغاز رسمی بازی بزرگ ورق سیاست ایران در دست یکی از این قماربازان بود و این بازی جز با مرگ یکی از طرفین پایان نپذیرفت.
به این ترتیب اگر ادعا کنیم که فهم تاریخ ایران جز با مطالعه و مداقه در اسناد دو طرف و جز با فهم منطق حاکم بر رفتارهای طرفین نمی تواند فرا دست آید ادعای گزافه ای نکرده ایم. چرا که منطق طرفین بازی و رفتارهای آنان به شدت وضعیت صحنه سیاست، اجتماع، اقتصاد و خلاصه تمام شئون میدان بازی را که ایران نازنین بود مشخص می کرد.
با توجه به آز و دلسپردگی و سرسپردگی ای که در اصحاب قلم و دیوان ایران از همان آغازین دوره های مراودات ایران و اروپا نسبت به اروپای غربی که می توان آن را به اجمال مرض لندن زدگی در تاریخ ایران نامید وجود داشته است آرشیوها، نوشتجات، تحلیل ها و نوع نگاه سیاستمداران، نویسندگان و صاحب فکران اروپای غربی همواره مد نظر قرار گرفته و تا حد قابل توجهی مورد مطالعه واقع شده است. اما در مورد بازیگر دیگر بازی بزرگ مساله کاملا متفاوت و یا بالعکس بوده است. هیچ گاه توجهی جدی نسبت به آرشیوها، اسناد و حتی کتابها و پژوهش های مرتبط با ایران این خطه از سوی ما وجود نداشته است در حالی که این کشور تا همین 30 سال پیش یکی از تاثیرگذارترین کشورها در تمام ساحات ایران بوده است.
شاید به اجمال دوره های قابل مطالعه را به : دوره پیش از جنگ های ایران و روس؛ دوره جنگ های ایران و روس؛ از پایان جنگ تا ابتدای مشروطه؛ مشروطه (استبداد صغیر و کبیر)؛ پایان قاجاریه؛ برآمدن پهلوی تا پایان رضاخان؛ آغاز دوره محمد رضا تا سقوط پیشه وری و یا اعلام ممنوعیت حزب توده و نهایتا از آن تاریخ تا وقوع انقلاب اسلامی تقسیم بندی کرد و برای هر کدام از این دوره های تاریخی سرفصل های مختص به خود که هر کدام برگ و فصلی مهم از تاریخ ملت و سرزمین ایران است در نظر گرفت. (علل عدم توجه به جهان روسی در ایران خود موضوع جستاری مجزا است که باید به صورت آسیب شناختی مورد بررسی قرار گیرد.)
باری دوره مشروطه به عنوان فصلی فوق العاده از تاریخ ایران از دوره هایی است که عناصر روسی و عناصر ایرانی وابسته به روس تاثیری عمیق و غیر قابل چشم پوشی در آن داشته اند و دفتری علیحده برای مطالعه خود اختصاص میدهند. بنابراین برای فهم حقیقت تاریخ مشروطه ایران لاجرم باید رجوع و استناد به منابع دست اول و حتی پژوهش های درجه دو مبتنی بر این اسناد را در پیشدید قرار داد.
این یادداشت در شماره نخست ماهنامه بهمن آذربایجان منتشر شد.
....
جملهی مشهوری است که میگوید «تاریخ همواره تکرار میشود.» این جمله از آن جملاتی است که اهل تفلسف با این توجیه که در این صورت تاریخ چیزی جز صحنه تکرارها نخواهد بود و در این صورت تلاش برای پیشرفتها و حرکتهای روبهجلو عبث خواهد بود آن را طرد میکنند. اما اگر جمله را به این نحو ارائه دهیم که «با عدمتغییر در عوامل متغیر و سلسله عللِ یک مورد طبیعتاً نتیجه حاصل از آن سلسله علل بیتغییر خواهد ماند» اهل تفلسف و سختگیران در گزارهها نیز به صدق این جمله معترف میشوند.
حال اگر قائل به صدق این گزاره شویم و سعی کنیم که این گزاره را در مورد «تبریز» و «آذربایجان» تطبیق دهیم خواهیم توانست که نتایج قابلتوجهی را به دست آوریم.
اگر روزی تبریز چنان ارجی داشت که مقر نایب السطنهی ایران و مدرسهی سیاستورزی در ایران بود، اگر روزی تبریز محفل و ملجاء مهمترین جریانهای فکری کشور بود، اگر روزی فقها، علما و صوفیان تبریز، مفخر عالم و پناه طلاب بودند، اگر روزی پاریس و استانبولنشینان اتحاد و ترقی و بعدها مسکونشینان کمیتهی مرکزی حزب کمونیست تمام فکر و ذکرشان را متوجه تبریز و آذربایجان کرده بودند و... همهی اینها ریشه در عللی داشتند که اگر آن علتها هنوز وجود داشته باشند پس نتیجه نیز همچنان پابرجا خواهد بود.
آذربایجان و بهویژه تبریز به سبب موقعیت جغرافیایی خود و عمق تاریخمندی و اصالت خود همواره از امکان تأثیر و تأثر بالایی برخوردار بوده است و این علل نیز همچنان باقی هستند. بنابراین باید در انتظار نتایج ملزوم آنها نیز بود.
تبریز به دلیل هممرزی با قفقاز و نزدیکی با جهان روسی و از طرفی نزدیکی به آناتولی، در سدههای گذشته مرکز تحولات فکری بوده و البته متأسفانه به دلیل ضعف دولت مرکزی در دویست سال گذشته و خصوصاً کجفهمیها و نافهمیهایی که در دورهی پهلوی رخ داد همواره در معرض تأثیرپذیری بوده است.
روند این تأثیرپذیری با وقوع انقلاب اسلامی و بالفعل شدن پتانسیلهای مردمی و تاریخی آذربایجان، که توانست در عرصهی داخلی چه در فرآیند انقلاب و چه پس از آن بویژه در دورهی جنگ توان اثبات کند، این خطه در عرصهی بینالمللی نیز از « تأثیرپذیری » به مرحله «تأثیرگذاری» رسید. اولین نمونه و بروز این ورود به مرحله تأثیرگذاری در عرصهی بینالملل «رادیو برونمرزی تبریز» بوده است که توانست ندای اسلام و اسلامیت را به قفقاز و فراتر از آن برساند. این رادیو در آن دوره چنان توان جذب مخاطب و رساندن صدا و ندایی نو برای قفقاز نشینان را داشته است که حتی اهالی غیر مسلمان و روس قفقاز نیز جذب برنامههای آن شده و نوارهای ضبط شدهی برنامههای مختلف آن تا قفقاز شمالی و سایر نقاط روسیه رسانده میشد.
آذربایجان به دلیل پتانسیل زبان و فرهنگ مشترکی که با دو همسایهی شمالی و غربی خود دارد، همواره این توان تأثیرگذاری را در دورهی پس از انقلاب داشته است. و البته طبیعی است که خصوصاً در 20 سال گذشته هر دو همسایه نیز از سویی برای دفاع از خود در برابر تأثیرگذاریهای آذربایجان و از سوی دیگر برای ایجاد انفعال در ما، سعی در تأثیرگذاری بر آذربایجان را داشتهاند.
امروز بیش از 20 سال از این اقدامات متقابل که طرفین (یعنی تبریز به نمایندگی از ایران اسلامی و محور استانبول – باکو) انجام دادهاند باوجود فراز و نشیبهای فراوانی که روبرو بوده است گذشته است. ما دارای شبکههای رادیویی، تلویزیونی و سایتهای خبری مختلف برای مخاطبان آناتولی و آنسوی ارس هستیم. سالهاست دهها نفر بهعنوان سفیر، رایزن، کارشناس و هر عنوان دیگری به این کشورها رفتوآمد کردهاند و همگی داعیه نشر معارف انقلاب را داشتهاند. به نظر میرسد شایسته است که امروز پس از بیش از 20 سال بنشینیم و راهی را که نسلهای اول و دوم انقلاب اسلامی در این سرزمینها بهطور خاص، و حتی سایر کشورهای استقلالیافته از حکومت مسکو پیمودهاند را به نظاره بنشینیم و با مداقه در فرازوفرودهای آن به آسیبشناسی جدی این راه طی شده بپردازیم.
همواره مسئولین فرهنگی در برابر پرسش از آنان در مورد عملکردشان با شتاب این جمله را که «تأثیرات اقدامات ما ان شاالله چند سال بعد خودش را نشان خواهد داد» بر زبان میآورند؛ اکنون را میتوان یکی از آن چند سال بعدهایی دانست که بر زبان مسئولان بوده است.
در اینکه تبریز توانسته است تأثیراتی را در سرزمینهای مجاور خود بگذارد هیچ شک و شبههای نیست اما مسئلهای که باید بر روی آن مداقه کرد این است که 1) آیا این تأثیرگذاری حقیقتاً همان تأثیرگذاری ایدئال و حتی نرمال برای تبریز بوده است؟ و 2) میزان تأثیرپذیری تبریز از محور مقابل خود تا چه میزان بوده است و آیا این تأثیرپذیری در حال معمول و نرمال خود است؟
این یادداشت نخستین بار در سایت صبح تبریز منتشر شد و پس از آن در سایر پایگاه های اینترنتی مورد استفاده قرار گرفت.
...
بیشک اربکان یکی از چهرههای تأثیرگذار و کلیدی در تاریخ امت اسلامی است و
از سوی دیگر بدون توجه و دقت در حیات و اندیشه سیاسی اربکان امکان شناخت و
تحلیل ترکیه امروز امکانپذیر نیست. اربکان در دوره ای که اتحاد شوروی
فروپاشیده بود و از سوی دیگر آمریکا و غرب در خاورمیانه خود را بی رقیب می
دید به قدرت رسید. او پیشتر از این نیز در دوره ای که عرصه ترکیه فضای
درگیری های شدید و مسلحانه و سیاسی گروه های چپ و راست بود وارد جریان
سیاست شد و با تاسیس احزاب سیاسی مختلف در طول سالهای زندگی اش -که البته
هر بار فعالیت آنها از سوی عناصر لائیک متوقف می شد- توانست حرفی نو و
مردمی را در ترکیه ای که به دست اقلیت بوروکرات و نظامی بر خلاف خواسته
اکثریت مردم اداره می شد ارائه نماید.
حیات سیاسی اربکان از دو حیث دارای اهمیت است: ۱) بینش او به سیاست و ۲) تاثیر این بینش در نوع سیاست ورزی او.
یادداشتی کوتاه در مورد حیات و سیره شهید ثانی، خودم تیتر «شهید ثانی؛ فقیه تعامل و اخلاق» را انتخاب کرده بودم اما دوستان تحریره خبرگزاری تیترش را تغییر داده اند.
........................................................
زینالدین بن نورالدین علی بن احمد عاملی جُبَعی معروف به شهید از علما و فقهای نامدار شیعه در قرن دهم هجری قمری است. شهید ثانی یکی از بزرگترین علمای فقه اسلامی که کتاب الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه که یکی از دهها تالیف علمی او محسوب می شود قرنهاست که در حوزه های علمیه به عنوان اصلیترین متن فقه خوانی و بررسی نیمه استدلالی مبادی فقهی شیعه مورد تدریس و تحقیق است.
شهید ثانی در دوران حیات خود بهعنوان چهره ای شناخته شده در جهان اسلام محسوب شده و به سبب شرافت و اصالت خانوادگی نیز مورد توجه و اعتماد جامعه علمی آن روز بوده است. پدران او همگی در زمره عالمان و دانشمندان شیعه بوده اند، تا آن جا که خاندان وی به «سلسلة الذهب» شهرت یافتند و بعدها فرزندان او نیز این سلسله جلیله را تداوم بخشیدند که یکی از شناخته شده ترین شاخه های خاندان شهید ثانی خاندان مشهور صدر است که علمای کم نظیری چون سید حسن صدر صاحب کتاب تأسیس الشیعة، امام موسی صدر، شهید سید محمدباقر صدر و خواهر شهیدش بنت الهدی صدر از این سلاله محسوب میشوند.
اگرچه سیره و حیات شهید ثانی به دلیل عمر پربرکتی که تا کنون ثمرات و تاثیرات آن ادامه داشته است از اهمیتی وافر برای توجه و مطالعه برخوردار است اما در این مجال با توجه به وضعیت کنونی جهان اسلام و نیز افق های آینده برای تمدن سازی نوین اسلامی شایسته است که سیره این متفکر و عالم بزرگ اسلامی از دید اصول عملی او در اقدامات علمی اش که بر اساس آن توانسته است شعاع تاثیرگذاری خود را تا کنون تداوم دهد را بررسی کنیم.
ادامه پرونده گولن
...
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، جریان فتح الله گولن از نفوذ قابل توجهی در قفقاز و آسیای میانه برخوردار است. پس از حوادث اخیر ترکیه جمهوریهای مسلمان جماهیر سابق شوروی که پیش از این با روی باز پذیرای جریان گولن بودند اکنون با سوءظن به این جریان نگاه میکنند. در گفتوگویی که در زیر میآید این موضوعات با کنعان روشن اوغلو، روزنامه نگار و پژوهشگر جمهوری آذربایجان به مذاکره گذاشته شده است.
*تسنیم: به نظر شما جمهوری آذربایجان و آسیای میانه به چه علتی برای جریان گولن اهمیت پیدا کرده است. چرا آنها حجم قابل توجهی از توان و فعالیتهای خود را متوجه این منطقه کردهاند؟
جریان گولن و یا اگر از عبارت خودشان استفاده کنیم «حرکت خدمت» اگر چه در ترکیه ایجاد شد اما دوره اصلی گسترش آن مربوط به دوران فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیست شوروی بود. با از بین رفتن این اتحادیه 15 جمهوری تشکیل شدند که از این تعداد 6 جمهوری مسلمان بود و علاوه بر آن در خود روسیه هم جمعیت قابل توجهی از مسلمانان زندگی میکردند که این مسلمانان به لحاظ زبانی ترک زبان شناخته میشوند. با در نظر گرفتن ملاحظات دینی و ملی طبیعی بود که ترکیه به راحتی توان نفوذ در این مناطق را داشته باشد. چرا که با از بین رفتن اتحاد جماهیر شوروی حس ملیگرایی در این کشورها به شدت رشد کرده بود و از سوی دیگر این جمهوریهای کوچک نیازمند حامیان خارجی بودند. در چنین شرایطی این کشورها رو به سوی دولتهای مسلمان و ترک کردند.
در این دوره زمانی بنا به ادعاهایی با همکاری و حمایت ایالات متحده جریان گولن توانست که برای حضور خود در این مناطق زمینه پیدا کرده و حاضر شود. زمان بسیاری طول نکشید که این جریان در جمهوریهای مسلمان تازه تاسیس شوروی دارای مدارس، موسسات آموزش آزاد، خوابگاههای دانشجویی، روزنامه، شبکه تلویزیونی و تعداد قابل توجهی شرکتهای تجاری شد.
در سالهای پایانی دهه 90 و سالهای آغازین قرن حاضر جریان فتح الله گولن توانست 10ها مدرسه برای خود در این کشورها داشته باشد. از جمله بر اساس تحقیقاتی که انجام شده میتوان به 28 مدرسه در قزاقستان، 24 مدرسه در استانهای مختلف فدراسیون روسیه، 18 مدرسه در ازبکستان، 15 مدرسه در ترکمنستان، 14 مدرسه در جمهوری آذربایجان و 11 مدرسه در قرقیزستان اشاره کرد. علاوه بر این کشورها میتوان به 4 مدرسه این جریان در آلبانی و مغولستان، 5 مدرسه در اوکراین و رومانی، 2 مدرسه در مولداوی و یک مدرسه در عراق، افغانستان، گرجستان، پاکستان، بنگلادش، مقدونیه، مجارستان، لیبی، آفریقای جنوبی، سودان، اندونزی، تایلند و تایلند اشاره کرد.
بر اساس برخی اطلاعات گولن برای راهاندازی این مدارس در کشورهای مختلف از حمایت کشورهای غربی برخوردار بوده است و بر اساس گزارشهای منتشر شده در خود ترکیه این مدارس علاوه بر انجام فعالیتهای آموزشی، فعالیتهای دینی برای جذب طرفداران به جریان و نیز کشف موقعیتهای جدید اقتصادی فعالیت داشته است.
ادامه پرونده گولن: جریان گولن؛ تکفیریهای کتشلواری-7/گفتوگوی من با یک پژوهشگر ترکیهای- 3(قسمت پایانی)
...
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیدین آلتای، روزنامه نگار و پژوهشگر کرد ترکیهای از پژوهشگران عرصه سیاست و فرهنگ ترکیه است. او سردبیر سایت خبری تحلیلی «7sabah» هم هست. آلتای اطلاعات جالبی در مورد فعالیتهای جریان گولن و پشت صحنه فعالیتهای این گروه برای مقابله با اسلام انقلابی در منطقه دارد. با او درباره این جریان به گفتوگو نشستیم. با او درباره این جریان به گفتوگو نشستیم. بخش اول و دوم از این گفتوگو در روزهای قبل در اینجا و اینجا منتشر شد.
آلتای میگوید: «جریان گولن در مواقع بسیاری در برابر احکام قرآنی و عقاید اسلامی حتی ایستادگی میکند. این نوع اقدامات با نظریه «حجاب جز واجبی از اسلام نیست» آغاز شد و اکنون به حدی جرات اهانت به شخصیتهای اسلامی مسلمانان را پیدا کرده است که قائل است میتوان قسمت «اشهد ان محمدا رسول الله» را از اذان حذف کرد. این جماعت کار را به جایی رسانده که حماس و حزب الله را به عنوان گروههای تروریستی میشناسد اما جنایات اسرائیل را به عنوان دفاع از خود مشروع میداند.»
او معتقد است: «وقوع انقلاب اسلامی در ایران موجب کسب اعتبار برای جهان اسلام شده بود و بعدها با پیروزی حزب الله بر اسرائیل تمامی اهل سنتی که به حمایت کامل ایران از حزب الله آگاهی داشتند نسبت به ایران و انقلاب اسلامی محبتی قلبی پیدا کردند. این حس محبت در زمان بسیار کوتاهی ابعاد گستردهای به خود گرفت. چنین وضعیتی در این مواقع حکایت از آن داشت که ایران تبدیل به شاخصی برای جهان اسلام شده است و نقشه راهی جدید برای جهان اسلام ارائه داده است. این نقشه راه را میتوان با عنوان نقشه «بزرگترین قیام تاریخ» یاد کرد.» بخش سوم از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
ادامه پرونده گولن: جریان گولن؛ تکفیریهای کتشلواری-6/گفتوگوی من با یک پژوهشگر ترکیهای-2
...
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیدین آلتای، روزنامه نگار و پژوهشگر کرد ترکیهای از پژوهشگران عرصه سیاست و فرهنگ ترکیه است. او سردبیر سایت خبری تحلیلی «7sabah» هم هست. آلتای اطلاعات جالبی در مورد فعالیتهای جریان گولن و پشت صحنه فعالیتهای این گروه برای مقابله با اسلام انقلابی در منطقه دارد. با او درباره این جریان به گفتوگو نشستیم. بخش اول از این گفتوگو در روزهای قبل در اینجا منتشر شد.
او میگوید: «جریان گولن در مواقع بسیاری در برابر احکام قرآنی و عقاید اسلامی حتی ایستادگی میکند. این نوع اقدامات با نظریه «حجاب جز واجبی از اسلام نیست» آغاز شد و اکنون به حدی جرات اهانت به شخصیتهای اسلامی مسلمانان را پیدا کرده است که قائل است میتوان قسمت «اشهد ان محمدا رسول الله» را از اذان حذف کرد. این جماعت کار را به جایی رسانده که حماس و حزب الله را به عنوان گروههای تروریستی میشناسد اما جنایات اسرائیل را به عنوان دفاع از خود مشروع میداند.» بخش دوم از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* تسنیم: در نظر فتح الله گولن رابطه دین و سیاست چطور باید باشد؟ تا جایی که اطلاع دارم گولن در صف مخالفان مرحوم اربکان قرار داشت، چه تفاوتی در نوع نگاه این دو فرد و جریان نسبت به رابطه اسلام و سیاست وجود دارد؟
حقیقت آن است که جریان گولن هیچ گاه خارج از جهان سیاست نبوده است. اما در میدان سیاست به جای حمایت از افراد و حزبهای دارای هویت اسلامی حمایت خود را شامل حامل جریانات و احزاب لائیک و چپ کرده است. دلیل این موضعگیریهایشان نیز در این است که جماعت گولنی هر جریان، حزب و طریقتی را که همچون آنها نباشد را باطل و ناحق میداند و در ساحت اسلامی هیچ رقیب و آلترناتیوی را برای خود بر نمیتابد. در واقع وجود یک حزب یا جریان اسلامی که دارای نوع فهمی متفاوت از آنان بوده و دارای گرایشاتی امتی، واحد اسلامی و منافع کل جهان اسلام باشد برای آنان به مثابه یک تهدید جلوه میکند. این یک دلیل مخالفت گولن با مرحوم اربکان بود.
دلیل دیگری که میتوان بیان کرد این است که مرحوم اربکان در حزب خود مواضع بسیار سخت و تندی در برابر اسرائیل و آمریکا از خود به نمایش میگذاشت. این نوع نگاه اربکان طبیعی بود که با سیاست و پروژه نزدیکی به غرب و منافع آمریکایی- اسرائیلی جماعت گولن در تضاد بود. با توجه به این واقعیت اربکان هم جماعت گولن و هم محور آمریکا- اسرائیل را سخت ناراحت میکرد. برای همین هم با بر سر کا رآمدن حزب رفاه در ترکیه اصلیترین ناراحتی و نارضایتی را جماعت گولن احساس میکرد.