هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عثمانی» ثبت شده است

این یادداشت نخستین بار در سایت تخصصی پیشینه و بعد در سایت کتابخانه مجلس منتشر شد.

...

اگر چه تمدن اسلامی گستره جغرافیای وسیعی به پهنای غرب و قلب آفریقا تا پشت دیوارهای چین و نواحی جنوبی شبه قاره هند را تحت پوشش خود قرار داده، اما در طول تاریخ دو چهره ایرانی و عثمانی از مهمترین نمایندگان آن بوده اند.

سیمای ایرانی تمدن اسلامی جغرافیای شرقی این تمدن را در بر گرفته و سیمای عثمانی بخش مرکزی و غربی جهان اسلام را شامل شده است. این دو اگر چه تارهای یک ساز به شمار آمده اند، اما بخش بزرگی از تاریخ خود را به ناهمسازی و تعارض با یکدیگر سپری نموده‌اند. طبیعی است که این ناهمگنی ها اگر چه برای دوستان خودی بسیار دلخراش بوده، اما برای دشمنان مشترکی که همواره چهره مرموز و پشت صحنه آنها را در دوسوی قصه شاهدیم آهنگی گوش نواز بوده است. این ناهم‌آهنگی ها گاه تاجایی پیش رفته است که مردمان این دو منطقه دچار بی خبری از همدیگر شده و زمینه مساعدی برای سواستفاده های دیگران فراهم شده است.

با این همه این دو قدرت در بسیاری از فرازهای تاریخ در فضای داد و ستد با هم و تاثیرگذاری متقابل بر یکدیگر بوده اند. در این بین ادبیات هر دوی این پهنه های جغرافیایی می تواند شاهد این حقیقت تاریخی باشد. با فرا رسیدن قرن نوزدهم میلادی در حالی که حکومت های ایران و عثمانی دوره رخوت و رکود را سپری می کردند، حوزه تمدنی اروپا که رقیب و دشمن مشترک ایران و عثمانی بود، قدم در دوره قدرت و تاثیرگذاری بر رقبای قدیمی خود گذاشته بود. این در حالی بود که با گسترش فناوری هایی چون چاپخانه و تلگراف، وسعت ارتباطات افزایش یافته و طبقه جدیدی در هر دو سوی مرزها که سخنان جدیدی در ساحت های مختلف فکری داشتند ایجاد شده  بود. این گروه که با نام هایی هم چون متجددان و منورالفکران و… شناخته می شدند با رواج عقاید نوین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عرصه های مادی و معنوی جوامع خود را متاثر کرده، مناسبات اجتماعی و فردی را دچار تحول می نمودند. این سیر که نقطه اوج آن در ابتدای قرن بیستم بود، هم در ایران و هم در عثمانی تاثیرات و تغییرات تاریخی فراوانی را بر جای گذاشت.

این مشابهت ها تصادفی نبوده، بی گمان از یک روند مشترک عمومی مایه می گیرند و حکایت از وابستگی تاریخ دو کشور با هم دارند. جریان های فکری و جنبش های اجتماعی دو کشور نیز در برهه زمانی مورد نظر تاثیرات متقابل زیادی بر روی هم داشته اند و در این میان سهم عثمانی در انتقال وجوه مختلف تمدن غربی و امواج نوگرایی به ایران قابل توجه و مطالعه است.

از جمله کتابهایی که در این زمینه نگاشته شده است کتاب دو جلدی «ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم»است که در بیش از هزار و پانصد صفحه به مطالعه مقایسه ای سیر فعالیت های جریان روشنفکری در ایران و عثمانی می پردازد.

این کتاب که به قلم رحیم رئیس نیا از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و ترکیه است که علاوه بر پی جویی اندیشه های روشنفکران ایران دوره قاجاری در پایتخت عثمانی به شرح و تبیین مبسوط دیدگاه های جریان روشنفکری عثمانی پرداخته است.در مجال حاضر به معرفی و بررسی محتوای این اثر ارزشمند خواهیم پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۶
مسعود صدرمحمدی