هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

یادداشتم در سایت اخوت.

...


بی شک اربکان یکی از چهره های تأثیرگذار و کلیدی در تاریخ امت اسلامی است و از سوی دیگر بدون توجه و دقت در حیات و اندیشه سیاسی اربکان امکان شناخت و تحلیل ترکیه امروز امکان پذیر نیست. اربکان در دوره ای که اتحاد شوروی فروپاشیده بود و از سوی دیگر آمریکا و غرب در خاورمیانه خود را بی رقیب می دید به قدرت رسید. او پیشتر از این نیز در دوره ای که عرصه ترکیه فضای درگیری های شدید و مسلحانه و سیاسی گروه های چپ و راست بود وارد جریان سیاست شد و با تاسیس احزاب سیاسی مختلف در طول سالهای زندگی اش -که البته هر بار فعالیت آنها از سوی عناصر لائیک متوقف می شد- توانست حرفی نو و مردمی را در ترکیه ای که به دست اقلیت بوروکرات و نظامی بر خلاف خواسته اکثریت مردم اداره می شد ارائه نماید. 
حیات سیاسی اربکان از دو حیث دارای اهمیت است: ۱) بینش او به سیاست و ۲) تاثیر این بینش در نوع سیاست ورزی او. 

بینش اربکان به سیاست 
اربکان سیاست را یک “جهاد” میداند و هر نوع فعالیت سیاسی را به شرط آن که در راستای تحقق عزت ملل اسلامی و در نهایت رهایی تمام ملت های مستضعف فارغ از دین و وابستگی نژادی شان از مقوله جهاد به شمار می آورد. 
مفهوم “جهاد” از کلید واژه های فهم حیات سیاسی و فکری اربکان است و این مفهوم به حدی حیات او را تحت تاثیر خود قرار داده بود که اگر چه اسلام گرایان ترکیه در محافل شخصی از او همواره با عنوان “استاد” (Hoca) یاد می کردند اما به هنگام تجمعات چند هزار نفری تنها شعاری که لایق اربکان بود عنوان “مجاهد” بود که یک صدا از سوی طرفدارانش به صدا در می آمد. 
از منظر اربکان وظیفه بنیادین هر مسلمانی جهاد در نبرد تاریخی موجود میان حق و باطل است که از ابتدای تاریخ وجود داشته و تا انتهای آن نیز وجود خواهد داشت. جهاد به معنای تلاش با تمام وجود و قوا برای حاکم شدن حق در جامعه و وصول انسان ها به آرامش و حریت است بی آن که از قدرت های دنیوی هراسی به دل باشد. جهاد به معنای توجه به رسالتی است که هر مسلمان در برابر ملت خود، امت اسلام و تمام بشریت بر عهده دارد. هر مسلمان موظف به جهاد است تا روزی که حق تمام زمین را فراگیرد. انسانی که دست به جهاد نزند بی شک نخواهد توانست که از امتحان الاهی این جهان سربلند خارج شود. 
در همین راستا و برای نیل به این غایت بزرگ است که سیاست در میدان توجه اربکان قرا می گیرد. از دیدگاه او کسی که بگوید سیاست به من ربطی ندارد در واقع می گوید که نیمی از قرآن به من ربطی ندارد. چرا که سیاست یکی از اوامر اصلی قرآن کریم و عبادتی عظیم است. 
در دیدگاه اربکان برای رسیدن انسانیت به سعادت، برای حکومت حقیقت در برابر باطل، سود در برابر ضرر، عدل در برابر ظلم و زیبایی در برابر کژی مجبوریم که دست به مبارزه بزنیم. چرا که در غیر این صورت تبدیل به تماشاگرانی خواهیم بود که در مقابل چشمان ما حقوق مستضعیفن و فقرا پایمال می شود و ما هیچ کاری انجام نمی دهیم. در این صورت فرد مسلمان با سکوت در برابر ظلم به نوعی یاور و حامی ظالم می شود. اعدم اقدام به جهاد در واقع خسران دو سرای هستی است چرا که در این جهان در برابر ظالمان ذلیل خواهیم شد و در آن جهان در باربر خداوند روسیاه. 
این نوع نگاه اربکان به سیاست در مقام نظر و مبانی تئوریک تاثیرات خاص خود را نیز در میدان عمل و اقدامات سیاسی او گذاشت. او مبانی فعالیت سیاسی را برای هر مسلمان در ۹ کلمه خلاصه میداند: ایمان، اخلاص، توکل، اتحاد، اخلاق حسنه، احسان،مشاورت، استقامت و اطاعت. 
او در راستای همین دیدگاه جهاد محور به سیاست، کار تشکیلاتی و هماهنگی اقداماتی را تنها راه دست یابی به قدرت و تاثیر گذاری در حیات سیاسی مسلمانان و یا به عبارت دیگر نقش آفرینی در میدان جهاد می داند. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۵
مسعود صدرمحمدی

یادداشتم در مورد مساله نقد تاریخ نگاری جمهوری آذربایجان که در شماره دوم ماهنامه صبح تبریز منتشر شد.

...

اگرچه دوره اشغال و تصرف اراضی یک کشور و دوره پیش از آن در حیطه کاری سیاست مداران و نظامیان است اما حفظ و پایداری این تصرفات یعنی دوره پس از جنگ-اگر اتفاق بیافتد- دوره انجام وظیفه مورخان و نخبگان است. چراکه نسل های پس از نسل جنگ زده تنها راه ارتباطی شان با گذشته خود همین کتاب هایی است که به قلم نویسندگان و مورخان تولید می شود. بنابراین هر کشوری که توان بیشتری برای تولید تاریخ و ایجاد مبانی نظری اشغال اراضی کشوری دیگر را داشته باشد در حفظ تصرفات خود تواناتر نیز خواهد بود.

جمهوری آذربایجان و سایر سرزمین های قفقاز نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. این اراضی با وجود اینکه در گذر تاریخ همواره تحت حکومت ایران بوده اند در یک دوره تاریخی که ایران از ضعف شدید در تمام قسمت های حکومتی زجر می کشید توسط همسایه شمالی ایران تصرف شدند و طی دو معاهده که خوشبختانه متن آنها و نیز سیر فرآیند سیاسی نوشته شدن آنها با میزان قابل توجهی از جزئیاتش ذکر شده است از سرزمین های مادری خویش بریده شده و به واحد سیاسی جدیدی الحاق شدند. حفظ این اراضی با توجه به اهمیت جغرافیایی – سیاسی ای که برای حکومت روس داشت ، با وجود تغییرات عمیقی که در هیئآت حاکمه حکومت روس اتفاق افتاد اما همواره مد نظر حکومت مرکزی بوده اند و هیچ کدام از این حکومت ها راضی به از دست دادن این مناطق و حتی تضعیف حضور در این مناطق نشده اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۰
مسعود صدرمحمدی