هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

هیق

هیق نام روستای پدری ماست. اگرچه سالهاست که دیگر در آن روستا زندگی نمی‌کنیم، اما «هیق» برای ما نماد ریشه‌ها و اصالت‌هاست. این «ریشه‌ها» و «اصالت‌ها» دقیقا آن چیزی است که در این صفحه عالم مجاز در پی آنیم...

سنگرهایی که از یاد رفت و رفته

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ق.ظ

یادداشتی در ضرورت مطالعات جهان اسلام در مناطق غیرعربی که در سایت تبریز بیدار منتشر شد.

........................................................................................

پس از پایان دوران دفاع مقدس و آغاز جدی فعالیت های فرهنگی در میان نیورهای فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی گروهی کوچک از این نیروها پای در میدان مطالعات و فعالی های بین المللی گذاشتند. با توجه به اولویتی که این نیروها برای فعالیت ها و مطالعات در عرصه جهان اسلام قایل بودند این گروه با عنوان غیر رسمی «بچه های جهان اسلامی» مشهور شدند. اکنون پس از گذشت بیش از 20 سال از فعالیت و مطالعه این نیروها و پای به میدان گذاشتن نیروهای تازه نفس می توان به مطالعه انتقادی و جزئی نگرانه این فعالیت ها پرداخت. این نگاه انتقادی را به طور عمده می توان در دو حوزه کیفیت شناخت و جغرافیای شناخت پی گرفت. در نوشتار پیش رو تنها به حوزه دوم یعنی جغرافیای مطالعات «بچه های جهان اسلامی» خواهیم پرداخت و با اشاره به تحولات مناطق پیرامونی کشور به اولویتی مطالعاتی پیشنهاد خواهد شد.

 

توجه در آثار منتشر شده و نیز اقدامات انجام یافته توسط فعالان جهان اسلامی می تواند انسان را به این نتیجه هدایت کند که این فعالیت ها به شدت دچار عربی زدگی است. در واقع تبادر ذهنی فعالان از جهان اسلام جهان عرب بوده است. این عربی زدگی تا به حدی است که فعالان و کارشناسان انگشت شمار سایر نواحی جهان اسلام خود را در اکثر مواقع در شمار کارشناسان جهان اسلام ندانسته و در ردیف کارشناسان و مطلعان اروپا و آمریکا دانسته اند. (البته باید فعالیت های مقطعی در مورد بوسنی را که تحت تاثیر جنگ بوسنی ایجاد شده بود و توانست تنها شمار انگشت شماری از فعالان عرصه جهان اسلام را به خود جذب کند را می توان مستثنی دانست.)

 

در ریشه شناسی این وضعیت می توان به تاسی از اروپایی ها و یا تحت تاثیر آنها قرار گرفتن در ترادف جهان اسلام و جهان عربی اشاره کرد. البته در این که کانون های تاثیر گذار جهان اسلام و عموما کل جهان امروز در منطقه عربی واقع شده اند سخنی گزاف نیست اما غفلت از تحولات در مناطق پیرامونی غیر عربی کشور و عدم توجه به فاکتور اسلامیت در این مناطق کاملا مشهود است.

 

برای فهم این موضوع می توان به ضریب اهمیتی که حوادث یک سال اخیر ترکیه و تحولات و اقدامات روسیه در رسانه های کشور دریافت توجه کرد. این سطح توجه نشان داد که ما هیچ حساسیتی نسبت به آن چه که در این کشورها میگذرد نداریم. در واقع مسلمانان مناطق شمالی خودمان را چه قفقاز، چه آسیای میانه و چه روسیه را در شمار امت اسلامی محسوب نمی کنیم و در مورد ترکیه هم فقط شعار اهمیت آن را می دهیم. حتی به جرات می توان گفت که اگر پای نحس آمریکا به افغانستان و پاکستان باز نمیشد باز چندان خبری از این مناطق نداشتیم! هم چنان که از اندونزی و مالزی و هند و سایر بلاد جنوب شرق آسیا خبری در میان فعالان جهان اسلامی کشور وجود ندارد.

 

مثال دیگری که از عدم آگاهی و به تبع آن عدم حساسیت فعالان جهان اسلامی نسبت به مناطق غیر عربی و خصوصا شمالی جهان اسلام حکایت دارد، مسائل اخیری است که در مورد اتحادیه گمرکی به وقوع پیوست.  

 

هفته  گذشته اکثر سایت ها و روزنامه های کشورهای جماهیر سابق شوروی تیتر مشترکی را برای خبر یک خود انتخاب کرده بودند: جماهیر شوروی تجدید شد!

 

روسای جمهوری روسیه (پوتین)، بلاروس (لوکاشنکف) و قزاقستان (نظربایف) در شهر آستانه معاهده ای را امضا کردند که آغاز فصلی نو در صحنه جهان خواهد بود. اگرچه هر سه این کشورها تمام حرف و حدیث های ناظر بر تجدید امپراطوری روسی بر ویرانه های جماهیر شوروی در پی امضای معاهده اتحادیه گمرکی اوراسیا را خیلی جدی نمی گیرند اما واقعیت ها حکایت از چیز دیگری دارد.

اتحادیه گمرکی اوراسیا اولین بار در اکتبر ۲۰۰۷ م. بین روسیه، قزاقستان و بلاروس نهاده شد، در آن زمان این سه کشور با کلیت ایجاد یک اتحادیه گمرکی توافق کردند و بعدها با موافقت کشورهایی هم چون قرقیزستان، تاجیکستان، اوکراین، ارمنستان، ازبکستان و مولداوی برای ملحق شدن به این پیمان اقتصادی جنبه های جدی تری به خود گرفت.  اکنون با امضای قطعی آن، مسائل اوکراین، حرکت رو به حل سوریه، پایان قضایای مصر و جدی تر شدن عضویت سایر جمهوری ها در این معاهده 118 ماده ای قضیه کاملا جدی است.

 

نکته ای که در مورد این معاهده با وجود تمام فراز و نشیب های پیش روی آن این است که بار دیگر با روسیه هم مرز شدیم! بی شک در چند سال آینده یکی از معضلات سیاست خارجی ما چه در سطح منطقه شمالی و چه در سطح خاورمیانه تعامل با روسیه خواهد بود. نمونه این مسئله را در تغییر رویکردهای جمهوری اسلامی به مسئله جمهوری آذربایجان و بالعکس می توان شاهد بود.

 

در مورد اهمیت ذاتی مطالعات سرزمین های شمالی جهان اسلام نکته دیگری که شایان ذکر است تحولات فکری و گفتمانی ای است که در این سرزمین ها فارغ از مباحث سیاسی در حال وقوع است. در کشورهای مسلمان استقلال یافته از شوروی سابق باضافه خود روسیه با جمعیت چند ده میلیونی مسلمانش شاهد ارائه قرائت جدیدی از اسلام هستیم. البته این نگاه و قرائت متفاوت در میان این کشورها به دلیل دوری قریب به یک قرنی شان از کانون های جهان اسلام وجود داشته است و آن ها در دوران شوروی همواره دین را بیش از آن که به عنوان یک عامل معنوی یا قدسی، شرعی و اعتقادی بدانند به عنوان یک عامل و عنصر هویتی فرهنگی دانسته اند. اکنون پس از استقلال و تحصیل چند هزار نفری جوانان این کشورها درایران، مصر، عربستان، سوریه، ترکیه و مواردی سایر کشورهای عربی آفریقایی و دریافت های جدید آنها از مسائل اسلامی شاهد بروز رسانی آن قرائت دوره شوروی هستیم. در این قرائت جدید از اسلام که هم از سوی متفکران شیعه و هم سنی در حال پرورده شدن است مهمترین عامل مسئله فقه است. در این قرائت فقه مورد بازتعریف، یا حذف و یا تقلیل جایگاه قرار میگیرد و سایر ساحت های اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردارند.

 

اگرچه این مبحث مسئله ای دقیق، فنی است و باید بسیار مدقانه بر روی آن مطالعه و پژوهش شود اما این اجمال هم در درک اهمیت پیگیری و تدقیق و تحقیق آن کفایت می کند.

 

به هر حال به نظر می رسد می بایست الویت های نگرشی فعالان جهان اسلام باید متحول شود. برای درک این نکته که نباید با معیار و سنجه اروپایی و متداول امروز به اولویت گذاری برای فعالیت های جهان اسلامی پرداخت باید در این موضوع مداقه کرد که ما برای چه به فعالیت های جهان اسلامی روی می آوریم؟! مگر غیر از این است که در پی گشودن راه آرمان مقدس امت اسلامی هرچند به اندازه رفع یک سنگ ریزه هستیم و غیر از این است که میخواهیم مستضعفین عالم را به مقام یقظه برسانیم؟ پس چرا در جایی که همه فعال اند دار دوباره کاری می شویم (چگونگی این فعالیت های جهان عربی نیز خود دارای نکات قابل تامل و انتقادات قابل توجهی است) و از سنگرهایی که خالی است و اتفاقا مناسب مواضع ماست غافلیم!

 

باید به این نتیجه رسید که سنگرهایی در شمال جهان اسلام وجود دارد که خالی است و از قضا هیچ کس در پی پر کردن آنها نیست.

 

باید فعالان جهان اسلامی کشور را به این نتیجه رساند که این منطقه، منطقه ای از یادرفته و مغفول برای ماست در حالی که چه روسیه و چه امریکا از این منطقه به عنوان یک خط مقدم جدید علیه ایران بهره برداری میکنند و ما مجبوریم به دانستن زبان و فرهنگ روسی و سایر ملل این منطقه!

 

باید پیش از آن که تجربه آمریکا شناسی را تکرار کنیم (که پس از سه دهه دشمنی شاید به تعداد انگشتان دو دست هم آمریکاشناس کاربلد نداریم) روی به سوی شناخت دقیق روسیه، منطقه آسیای میانه و قفقاز بیاوریم.

 

در پایان برای فهم دقیق عمق نیاز این مناطق به فعالیت های سربازان انقلاب بخش هایی از گفتار یکی از فعالان رسانه ای تاجیک در حاشیه هفتمین اجلاس مجمع اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی را به نقل از خبرگزاری تسنیم می آورم:

 

به گزارش خبرگزاری تسنیم، رئیس خبرگزاری آزادگان در مراسمی که پیش از اختتامیه هفتمین اجلاس مجمع اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی در سالن همایش‌های صداوسیما برگزار شد گفت: من اینجا آمدم تا ندای مظلومیت مسلمانان آسیای مرکزی را به گوش شما برسانم.

 

وی افزود: در آسیای مرکزی که بیش از 250 رسانه دیداری و تعداد زیادی رسانه شنیداری و مکتوب در حال فعالیت هستند حتی یک رسانه دیداری، اسلامی وجود ندارد و این در حالی است که تعداد زیادی از اهالی این منطقه مسلمان هستند. امروز یک رسانه مسلمان دیداری به جوان روسی مانند اکسیژن برای زندگی است.

 

رئیس خبرگزاری آزادگان خاطرنشان کرد: مخاطب این رسانه بیش از 250 میلیون نفر خواهند بود که نیمی از آنها مسلمان هستند. سفارت آمریکا از سال 1992 برای برنامه‌های مختلف فقط در تاجیکستان بیش از یک میلیون دلار هزینه کرده است. کشورهای عربی طرفدار وهابیت در حال افزایش نفوذ در این منطقه هستند تا زمینه را برای فعالیت گروه‌های سلفی و تکفیری تندرو فراهم کنند.

 

وی با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی پس از پیروزی در ایران توانست حصار شوروی را بشکند و به مناطق تحت سیطره آن نفوذ کند، گفت: حمله شوروی به افغانستان باعث آشنایی بیشتر اهالی این منطقه با اسلام شد که موجب حرکت‌های اسلامی در کشورهایی از جمله ازبکستان و تاجیکستان شد.

 

رئیس خبرگزاری آزادگان افزود: با گذشت سالها متاسفانه این حرکت‌های اسلامی با مشکل روبه‌رو شد و برخی از آنها نابود شد. حرکت گروه‌های اسلامی در ازبکستان یکی از نمونه‌های آنها بود.

 

وی تصریح کرد: یک فاجعه در آسیای مرکزی در حال شکل گرفتن است و دلیلش نبود رسانه‌های خوب اسلامی در این منطقه است. آسیای مرکزی زمانی پیکره جداشده از جامعه اسلام بود که به فرموده امام خمینی به آن برمی‌گشت اما بعد از 20 سال هنوز توجه کافی به این منطقه نشده است. مردم این منطقه تشنه اسلام هستند.

 

رئیس خبرگزاری آزادگان اضافه کرد: امروز این منطقه از دوسو مورد هجمه قرار گرفته است، اول از سوی نیروهای باقی‌مانده شوروی، سکولارها و فرقه‌هایی مانند بودایی‌ها و دوم فرقه‌های منحرف اسلامی.

وی گفت: رسانه‌ها نقش موثری در هدایت جامعه دارند. رسانه‌های موفق می‌توانند مولد حرکت‌های اجتماعی باشند اما در کشورهایی مانند ازبکستان و تاجیکستان این رسانه در دست دولت است و اسلامی نیست.

 

رئیس خبرگزاری آزادگان در پایان گفت: در سال‌های گذشته با بیداری اسلامی و توجه مقام معظم رهبری به این منطقه دشمنان اسلام دست در دست هم دادند تا در برابر مسلمانان قرار بگیرند.

نظرات  (۲)

۰۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۵۸ رضاجلالی راد
عنوان وبلاگ بسیار عالی است . مخصوصادر فضای مجازی و امروزی توجه به چنین مفاهیمی و انتخاب آن برای عنوان وبلاگ کاری نادر ، ارزشمند و حائز اهمیت و برای شخص من خیلی دلنشین و دوست داشتنی است . 


سلام.
ممنون از مطالب زیبا و مفیدتان..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی